روزی او را استوانهی نظام مینامیدند.
شاید هم واقعاً او را در نقش یک استوانه [که مفهوم ستون یک خیمه است] میدیدند!
نمیدانم…
خدماتش را نمیتوان نادیده گرفت و البته شبهاتی که هنوز در عملکرد او و اطرافیانش وجود داشته و دارد را.
به خصوص این اواخر که رفتار متضادش بدجور در ذوق میزند.
شده است مَثَل “خروس و قسم حضرت عباس”!
وقتی پیام تسلیت میدهد برای فوت مرحوم “میر اسماعیل موسوی” [که خدایش بیامرزد] خطابش به کسی است که با توهم خود [که هنوز هم نتوانسته آن را اثبات کند] جامعه را به آشوب کشید و هزینههای مادی و معنوی بسیاری را برای انقلاب اسلامی که ثمره خون هزاران شهید است ایجاد کرد و او را فرزند خدوم ایران نامید!
بله، شاید درست می گوید؛ خدماتش را در هشت ماه بعداز انتخابات بسیار دیدهایم!!!
به نظر او امروز بیشتر شبیه مخروطی میماند که نوک تیزش چون دشنهای قلب فرزندان این انقلاب را زخمی میکند.
و در پایان باید بگویم که حضرت روح الله در وصیتنامهشان تکلیف همه ما را مشخص کرده است:
“من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه سالوسی و اسلام نمایی بعضی افراد ذکری از آنان کرده و تمجیدی نمودهام، که بعد فهمیدم از دغلبازی آنان اغفال شدهام. آن تمجیدها در حالی بود که خود را به جمهوری اسلامی متعهد و وفادار مینمایاندند، و نباید از آن مسائل سو ء استفاده شود. و میزان در هر کس حال فعلی او است.” (تذکر شمارهی ۴ انتهای وصیتنامه)