محمدرضا شهبازی
چطور هر چند وقت یکبار معلوم میشود یک وزارت اطلاعاتی قصد تجاوز داشته است؟!
حتما شما هم اخبار مربوط به حادثه مهاباد را شنیده اید. در این ماجرا هم طبق معمول! یک نیروی امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی قصد تجاوز داشته است. فکر می کنید چطور آنقدر سریع همه می فهمند که طرف اطلاعاتی بوده است؟
برای اینکه به صداقت کاسه لیسان ملکه و سایر دوستانشان پی ببرید، به شما عرض می کنیم که چطور امکان دارد…
اینطور:
روز. داخلی. اینور و آنور در اتاق هتل:
توی اتاق: برو. دست از سرم بردار…
بیرون اتاق: نمیرم. من به عنوان یک نیروی امنیتی جمهوری اسلامی می خوام بهت تجاوز کنم.
توی اتاق: نه، من دوست ندارم.
بیرون اتاق: این دست تو نیست. من به عنوان نیروی امنیتی جمهوری اسلامی در این مورد تصمیم می گیرم! در رو باز کن!
توی اتاق: اصلاً از کجا معلوم تو راست میگی؟ چرا من باید باور کنم تو نیروی امنیتی جمهوری اسلامی هستی. اگر راست میگی کارتت رو از زیر در بنداز تو…
بیرون اتاق: بیا اینم کارتم، حالا زود در رو باز کن. معطل کردن نیروی امنیتی جمهوری اسلامی جرمه!
توی اتاق: امکان نداره. الان جیغ میزنم همه بیان ببینن یه نیروی امنیتی جمهوری اسلامی میخواد به من تجاوز کنه!
بیرون اتاق: زرشک! الان همه اینجا جمعن!… آهای مردم! شاهد باشید یه نیروی امنیتی جمهوری اسلامی میخواست به این تجاوز کنه اما اون قبول نکرد. بعداً نگید من نگفتم نیروی امنیتی جمهوری اسلامی هستم ها!
توی اتاق: حالا که اینطور شد من میرم خودم رو از پنجره میندازم پایین تا این رژیم رسوا بشه.
بیرون اتاق: برو!