تفکر انتقادی یعنی حذف وابستگی به گروه ها و احزاب، احزابی که زمینه گفتگوهای منتقدانه را در جامعه می خشکانند. طرف مقاله اینجانب شخص خاصی نیست بلکه بیانِ، ایجاد یک سری تنش هایی در فضای مجازی از سوی مخالفان و موافقان برخی جریان های وابسته می باشد.
در چند روز گذشته نقد حجت الاسلام والمسلمین پناهیان و جوابیه ایشان برگ جدیدی از شفافیت را در میان مردم و مطالبه گران باز کرد و بی تفاوت نبودنشان را محرز کرد.
اما متاسفانه نزاع بین طرفداران عدالت خواه و اصولگرایان و سواستفاده اطلاح طلبان در چند روز گذشته یک نتیجه کلی را حاصل کرد و آن این است که افکار عمومی را از گفتگوی منتقدانه دور، و نزاع های حزبی را شعله ور کرد.
عدم رعایت شیوه اصولی گفتمان، زمینه تخریبِ نگاه کارشناسانه را ایجاد کرد با همان فریاد وا اسلاما و خطاب قرار دادن همه منتقدین با عناوین: ۱ ضد انقلاب، ۲ نفوذی، ۳ ضد ولایت فقیه، ۴ مقابل رهبری، ۵ التماس تفکر، و…
شفافیت و مطالبه گری دو اصل جدا نشدنی در جامعه اسلامی و جزئی از مباحث کلیدی انقلابی می باشد. نه اصولگرایی مفهوم کامل انقلاب است و نه انقلابی نماهایی که با قایم شدن پشت رهبری برای حفظ جایگاه فعلی خود تلاش بی مورد می کنند.
جامعه اسلامی علاوه بر مطالبه گری و شفافیت نیازمند تفکر انتقادی است تا جز ولایت فقیه زیر بیرق شخصی با هر عنوانی قرار نگیرد.