محمدحسین حیدری
«همسر ابی» به مراتب بیشتر از خود «ابی» لایق بررسی و کنکاش است. «مهشید» لایق بررسی است و فرقی هم نمیکند که لیاقتش را ناشی از تواناییاش در بهرهبرداری از سرمایه اجتماعی ابی بدانیم یا نشأت گرفته از ناتوانی #ابی در حفاظت از اعتبار ۵۰ ساله و مدیریت اهل و عیال. مهم، سرمایه اجتماعی – هنری ابی و نزاعی است که با استفاده از آن کلید خورده، حالا تفاوتی نمیکند که مدیریتش در ید همسر ابی باشد، یا سرایدار ویلای او در اسپانیا. ضمن اینکه غرض بررسی جنبههای نمادینی است که طرفین، بستر بروز و تبلور آن هستند، نه فردیت آنها. اما میتوانیم و باید هم متاسف باشیم از این بابت که در این صحنه «ابی»، ناخواسته و لاجرم تاوان پس میدهد.
نزاع هیچکس و تتلو اگر شیوع فکر مبارزه برای تغییر وضع موجود را توضیح میداد، رویارویی «چاوشی – مهشید» در لایههایی عمیقتر مسالهای سرنوشت ساز را تشریح میکند. در مصاف «مهشید – چاوشی»، صفبندی در اصل، حول اختلافنظر درباره «چیستی وضع موجود»، «تعیین مرزهای وضع موجود»، «چیستی مبارزه» و «چگونگی اعتراض» شکل گرفته؛ ولو اینکه یک طرف قصه اصلا توی این باغها یا مال این حرفها نباشد. کشمکش بر سر «بازتعریف» و پوستاندازیِ یک زنجیره از مفاهیمِ ملتهب است تا در نهایت به جای محتوای کهنه و گندیده، معنایی به دردبخور و بهتر برای «وضع موجود»، «معترض»، «اعتراض»، «وضع موعود» و نظایر آن پیدا و معرفی شود.
«ناخوآگاهِ مهشید» در این مصاف، مفاهیمی چون «مبارزه»، «وضع موجود» و «وضع موعود» را در معانی کهنه و شکست خوردهاش نمایندگی میکند. او حافظ مرزها و حدودی است که از ناحیه امر سیاسی و جریان تحول، تاریخ مصرفش منقضی تلقی میشود.
در این منظومه گفتمانی، مرزهای «وضع موجود» خلاصه و منحصر میشود در محدوده «حکومت» و قلمرو «دینِ دولتی» و ابعاد وضع موجود دقیقا منطبق است بر مساحت حکومت. هر چیزی که «خارج از حاکمیت» باشد، «خارج از وضع موجود» تلقی میشود، بدون آنکه علت بیرون ماندنش موضوعیت داشته باشد.