محمدحسین حیدری
اگر جوابی نمییابیم شاید به این خاطر است که ابی همواره به نحوی به جای آنکه «انتخاب کند برای خواندن»، «انتخاب شده برای خواندن» و نه تنها در خلق ترانه بلکه حتی در انتخاب «ترانهای از میان ترانهها» هم «مولف» نبوده. همچنان که در آهنگسازی هم هرگز به خلق و تالیف نرسیده. تضمینِ خلق یک شاهکار با صدای ابی غالبا معطل قهر و آشتیهای بیپایانش بوده با #سیاوش_قمیشی، که آیا بیاید و چون «ستارههای سربی» و «شبنیلوفری» به صدای آقای صدا و ترانههای #ایرج_جنتی_عطایی، ابدیت ببخشد یا نه.
اگر اپوزیسیون گزینه مطلوب ابراهیم حامدی باشد، روشن است که سرنوشت ایدههای سیاسی او چیزی جز شکست و سردرگمی نیست. هنر لسآنجلسی تقریبا مرده و کارکردهای اجتماعیاش را از دست داده؛ هم به عنوان سرگرمی و هم به مثابه ابزار خلق معنا. قلیل محصولات هنری لسآنجلس، دیگر به اندازه فعالیتهای سیاسی اپوزیسیون هم برای مردم سرگرمکننده و هیجان انگیز نیست، البته منهای موارد استثنا. علت اصلی به صورت واضح، انقطاع از اندیشه سیاسی و مردم است و نیز تهکشیدن اندوخته فرهنگ ایرانی، به طور طبیعی پس از تحمل ۴۰ سال غربت.
در این سوی نزاع اما منظومهای دیگر در حال تحکیم اقتدار معنوی و ارایٔه قرایٔت تازه از مفاهیمی چون «مبارزه»، «وضع موجود» و «وضع موعود» است. «خودآگاهِ محسن چاوشی» منظومهای را نمایندگی میکند که برای تعیین مرزهای جدید در سرزمین معنا، بنا به فتوای حقیقت، هم کشورگشایی میکند و هم عندالزوم، اراضی بیخاصیت را داوطلبانه واگذار میکند.
در این منظومه گفتمانی، معنای «وضع موجود» نه تنها هرگز در «حکومت» خلاصه نمیشود و تا سرحد «ساختار» تقلیل نمییابد، بلکه حتی همه «حکومت» و «ساختار» را هم پوشش نمیدهد و مشمول خود نمیکند. همچنان که هر آنچه از دایره حکومت بیرون مانده (از اندیشه و فرهنگ و هنر گرفته تا خود جامعه مدنی) به صرف این بیرون ماندگی، خارج از وضع موجود تلقی نمیشوند و قسر در نمیروند. این بدین معنی است که نه تنها جزایری در محدوده حاکمیت میتوانند خارج از وضع موجود تلقی شوند، بلکه قسمت عمدهای از هنر لسآنجلسی نیز به عنوان بخشی از «وضع موجود» به حساب میآید.