بچه های قلم
  • صفحه اصلی
  • قلم نوشت
  • اشک قلم
  • قلمخند
  • رادیو قلم
  • ویدئو قلم
  • تصویر روز

بچه‌ های قلم » قلم نوشت » فرهنگ و اجتماع

pai-ke-ja-mand

«عدالت» هم مثل «شلمچه» «سه راهی شهادت» دارد

من نوشت:
وزارت فرهنگ و ارشاد جمهوری اسلامی ایران! این روزها شمشیر را برای آنهایی که به قول حسین قدیانی، درباری نیستند! از رو بسته است!!!
بچه های قلم از یالثارات و ۹ دی و وطن امروز که بزرگ تر نیست! کسی را هم در آن بالا بالاها! برای پادرمیانی ندارد و اینطور که پیش می رود، خیلی بعید نمی دانم که همین فردا، بچه های قلم را هم با بیش از یازده سال فعالیت فرهنگی در فضای مجازی، به اتهام بازنشر دردنوشته های آنهایی که دولت تدبیر و امید را درک نکرده اند!!! تخته کنند!
زیبا گفتی حسین قدیانی: «عدالت» هم مثل «شلمچه» «سه راهی شهادت» دارد.

متن زیر نوشته حسین قدیانی در روزنامه وطن امروز است که بدون کم و کاست و توضیح اضافه، پیشنهاد می کنم به جای یک بار، چند بار خوانده و به نام و نشان برخی افرادی که در آن آمده است دقت بیشتری کنید!
همین!

«عدالت» هم مثل «شلمچه» «سه راهی شهادت» دارد
به «زمین صبحگاه دوکوهه» قسم، مخ «قطار اندیمشک» دارد سوت می‌کشد این روزها.
در دولتی که اهانت به ساحت قدسی حضرت زهرا‌(س)… همان حضرت زهرای بچه‌های پهلو شکسته «کربلای ۵» تحمل می‌شود، ما را ممنوع القلم، بلکه دادگاهی کرده‌اند تا هیچ چیز از فساد نفتی کرسنت آقازاده فتنه‌گر که در دوران وزارت همین وزیر نفت فعلی رخ داده بود، ننویسیم. دزدی را لیبرال‌های کرسنت کرده‌اند، تذکرش را ما گرفتیم! مگر در پرونده کرسنت، پای چند طبقه اختلاس، امضا شده که ما را از شرح آن ممنوع‌القلم کرده‌اند؟! خداوند بیفزاید بر درجات شهدای شرق ابوالخصیب. امضای سرخ‌شان، پای فتوحات واجب‌الشرح است، نه دله‌دزدی‌های لازم‌السکوت! الحق که وصیتنامه‌ها کجا و متن بعضی قراردادها کجا؟! خوب است برای ما، بعضی‌ها، خط‌قرمز معین نمی‌کنند، و الا باید فکر می‌کردیم آقازاده کرسنت، «علیه‌السلام» است!

اصلا نکند گیردادن ما به تخلفات کرسنت هم مخل روند مذاکرات است و ما نمی‌دانیم! دیده بودیم در زمین، مین بگذارند، ظاهرا در زمان هم می‌شود گذاشت! و در زمین عدالت هم! خودی‌ها چه مین‌های بدی می‌کارند! از قرار، «عدالت» هم مثل «شلمچه»، «سه راهی شهادت» دارد.
سردار یک دست کربلای ۵، حاج حسین خرازی! آزادی بیان ما در خطر است. به قلم ما که رسید، آسمان دولت اعتدال، تپید! در جمله «ما ممنوع‌القلم‌ها را سریع‌القلم کرده‌ایم» تشخیص میزان صداقت، آسان است. ما انتظار داشتیم «کربلای ۵» خط قرمز دولت باشد، نه «کرسنت».

«کربلای ۵» دربار ندارد که قزوه، شاعر درباری باشد. سراینده «مولا ویلا نداشت» در جناح عدالت است. هنگامی که بچه‌های مخابرات آمدند روستای شهیدآباد مازندران تا تلفن خانه مادر شهید را بکشند، شیرزن جواب‌شان داد؛ «بچه من در لشکر ۲۵ کربلا، خودش بیسیم‌چی بود، اول بروید خانه دیگر اهالی».
بی‌خیال روزگار، من هنوز دوست دارم دست تکان دهم برای «قطار اندیمشک». آخر امروز چهارشنبه، به شب که برسد، بیست و هفتمین سالگرد عملیات «کربلای ۵» است اما بعضی شعرا، فقط خوب می‌دانند از یازدهم سپتامبر دقیقا چند روز گذشته و آمار توله‌های اوباما دست‌شان است
بعضی شعرا آخرش هم نفهمیدند که ۲۴ از ۱۳ بزرگ‌تر است و ۴۰ از جفت‌شان. بعضی شعرا سال ۸۸ «مداح توهم» شدند و در «دربار آقازاده‌ها»، سبیل‌شان با «تقلب» چرب شد. بعضی شعرا، در «دربار فتنه»، بچه‌های کانال پرورش ماهی را به قطر گردن «م – ه» و چند اسم مخفف و خار و خفیف دیگر فروختند.

شعرهای‌شان هست! بعضی شعرا، علاوه بر شعر، شِر هم می‌گویند و اغلب شِر می‌گویند و یادشان رفته «دوئیجی» کجاست و «حاج بخشی» که بود! یک بار در کودکی داشتم «مولا ویلا نداشت»را می‌خواندم، خیال کردم نام سراینده‌اش «غزوه» است، بعد دیدم این درست‌ترین اشتباه عمرم بوده!
شهدای «کربلای ۵» هیچ کدام دربار نداشتند، حسین غلام کبیری، بچه شاه‌عبدالعظیم بود، امیرحسام ذوالعلی دربار نداشت و مولای ساکن در چند کوچه پایین‌تر از سه‌راه جمهوری، هنوز هم ویلا ندارد.
قزوه شاعر انقلاب است و انقلاب دربار ندارد. ساعت دست بعضی شعرا اما همچنان با موسسه تنظیم می‌شود! نشان به نشان فتوحات «کربلای ۵» هر کجا بحث امتیاز گرفتن از دشمن است، نام بسیجی می‌درخشد. شاعران دولتی را اتفاقا همین وقت‌ها می‌توان شناخت.

«خانه شعر»، «همت» را قبول دارد اما بی‌وصیتنامه‌اش و البته «دولت» را بیشتر از «همت» دوست دارد. هفت شهر عشق را بسیجی گشت، «خانه شعر» هنوز اندر خم قر و فر سبیل و کلاه فرانسوی است.

شاعر «قطار اندیمشک»، قزوه عزیز! امشب بچه‌های «کربلای ۵» به خط می‌زنند.
زمین و زمان را مین‌گذاری کرده‌اند، دوباره باید «سربند یا زهرا‌(س)» بست…
«حالا قطار بر ریل گلوله‌ها خواهد رفت… و سوزن‌بان بهشت در سه‌راهی شهادت ایستاده است».

۱۳:۱۳ - چهارشنبه ۱۳۹۲/۱۰/۱۸

چادر

من چادر را دوست دارم. چادر؛ مهربانیست

تو نمازخونه دانشگاه داشتم سجاده آماده می‌کردم برای نماز، همین که چادر مشکی را از سر برداشتم تا چادر نماز بر سر کنم گفت: این همه خودت را بقچه پیچ می‌کنی که چی؟
برگشتم به سمت صدا، دختری را دیدم که در گوشه ی نمازخانه نشسته بود.

پرسیدم: با منی؟
گفت: بله با توام و همه‌ی بیچاره‌های مثل تو که گیر کرده‌اید توی افکار عهد عتیق! اذیت نمی‌شوی با این پارچه‌ی دراز دور و برت؟ خسته نمی‌شوی از رنگ همیشه سیاهش؟

تا آمدم حرف بزنم گفت: نگاه کن ببین چقدر زشت می شوی، چرا مثل عزادارها سیاه می‌پوشی؟ و بعد فقط بلدید گیر بدهید به امثال من.

خندیدم و گفتم: چقدر دلت ﭘُر بود دوست من! هنوز اگر حرف دیگری مانده بگو.
خنده ام را که دید گفت: نه! حرف زدن با شماها فایده ندارد.

گفتم: شاید حق با تو باشد عزیزم. پرسیدم ازدواج کردی؟ گفت: بله.
گفتم: من چادر را دوست دارم. چادر؛ مهربانیست.

با سرزنش نگاهم کرد که یعنی تو هم مثل بقیه ای…

گفتم؛ چادر سر می‌کنم، به هزار و یک دلیل. یکی از دلایل چادر سر کردنم حفظ زندگی توست.
با تعجب به چهره ام نگاه کرد.

پرسیدم با همسرت کجا آشنا شدی؟
گفت: فلان جا همدیگر را دیدیم، ایشان پیشنهاد ازدواج داد، من هم قبول کردم.

گفتم خوب؛ خدا قبل از دستور دادن به من که خودم را بپوشانم به مردها می‌گوید؛ غض بصر داشته باشید یعنی مراقب نگاهتان باشید. تکلیف من یک چیز است و تکلیف مردان یک چیز دیگر. این تکالیف مکمل هم‌اند، یعنی اگر مردی غض بصر نداشت و زل زد به من، پوشش من باید مانع و حافظ او باشد و من اگر حجاب درست و حسابی نداشتم، غض بصر مرد و کنترل نگاهش باید مانع و حافظ من باشد.

همسر تو، تو را “دید”، کشش ایجاد شد و انتخابت کرد. کجا نوشته شده است که همسرت نمی‌تواند از تماشای زنانی غیر از تو لذت ببرد، وقتی مبنای انتخاب برای او نگاه است؟

گفت: خوب… ما به هم تعهد دادیم.

گفتم: غریزه، منطق نمی‌شناسند، تعهد نمی‌شناسد. چه زندگی ها که به چشم خودم دیدم چطور با یک نگاه آلوده به باد فنا رفت.

من چادر سر می‌کنم، تا اگر روزی همسر تو به تکلیفش عمل نکرد و نگاهش را کنترل نکرد، زندگی تو به هم نریزد، همسرت نسبت به تو دلسرد نشود، محبت و توجه‌اش نسبت به تو که محرمش هستی کم نشود. من به خودم سخت می گیرم و در گرمای تابستان زیر چادری که بیشتر شبیه کوره است از گرما هلاک می‌شوم، زمستان‌ها زیر برف و باد و باران برای کنترل کردن و جمع و جور کردنش کلافه می‌شوم، بخاطر حفظ خانه و خانواده‌ی تو.

من هم مثل تو زن هستم. تمایل به تحسین زیبایی‌هایم دارم. من هم دوست دارم تابستان‌ها کمتر عرق بریزم، زمستان‌ها راحت‌تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم. من روی تمام این علاقه‌ها خط قرمز کشیدم، تا به اندازه‌ی سهم خودم حافظ گرمای زندگی تو باشم.

سکوت کرده بود.

گفتم؛ راستی… هر کسی در کنار تکالیفش، حقوقی هم دارد. حق من این نیست که زنان جامعه‌ام با موهای رنگ کرده‌ی پریشان و صد جور جراحی زیبایی فک و بینی و کاشت گونه و لب و آنچه نگفتنیست، چشم‌های همسر من را به دنبال خودشان بکشانند.

حالا بیا منصف باشیم. من باید از شکل پوشش و آرایش تو شاکی باشم یا شما از من؟

بعد از یک سکوت طولانی گفت؛ هیچ وقت به قضیه این طور نگاه نکرده بودم؛
راست می گویی…

۱۶:۱۲ - چهارشنبه ۱۳۹۲/۰۹/۱۳

برای رسانه‌ها رساله عملیه می‌خواهیم

 آقای مهدی فضائلی از نخستین کسانی بوده که در سال‌های اخیر موضوع حقوق افراد در رسانه‌ها را به صورت نظری و عملی پی گرفته است. او که پیش از این در جایگاه مدیریت رسانه بوده و تجارب ارزشمندی در این باره دارد، در این گفتار از ضرورت توجه به موضوع تازه‌ای به نام «فقه رسانه» سخن گفته است. این عضو سابق هیأت‌منصفه‌ی دادگاه مطبوعات با مثال‌هایی روشن، وضعیت کنونی حقوق افراد در شیوه‌ی زندگی اسلامی-ایرانی را بازنمایی کرده است.

 

رُکن اصلی مراحل پنج‌گانه انقلاب اسلامی
رهبر انقلاب پنج مرحله را در مسیر حرکت و هدف انقلاب اسلامی برشمرده‌‌اند که مرحله‌ی اولش انقلاب اسلامی بود. مرحله‌ی دومش تأسیس نظام اسلامی، مرحله‌ی سومش تشکیل دولت اسلامی، مرحله‌ی چهارمش تشکیل کشور اسلامی و مرحله‌ی پنجمش تمدن اسلامی است. انقلاب اسلامی تحقق پیدا کرد و به پیروزی رسید. سپس نظام اسلامی تشکیل شد. نظام اسلامی یعنی شکل‌گیری نظام مبتنی بر قانون اساسی اسلامی و متخذ از شریعت مقدس اسلام. از این‌جا به بعد که ما وارد فاز دولت اسلامی و کشور اسلامی ‌شده‌ایم، خوب با کاستی‌های فراوانی روبه‌رو هستیم. وقتی می‌گوییم دولت اسلامی، صرفاً به معنی قوه‌ی مجریه نیست و منظورمان کل نظام کارگزاری اسلامی است. ما نمی‌توانیم کشور اسلامی و دولت اسلامی و بالاتر از آن‌ها امت اسلامی و تمدن اسلامی داشته باشیم، مگر این‌که در همه‌ی این بخش‌ها رسانه ‌داشته باشیم. یعنی تشکیل دولت اسلامی بدون رسانه ممکن نیست.

۱۱:۵۹ - شنبه ۱۳۹۲/۰۴/۱

مفهوم یابی سبک زندگی در اندیشه امام خمینی(ره)

وحید یامین پور

سبک زندگ از نظریه نشأت می گیرد یا نظریه از سبک زندگی؟ نسبت هستی شناسی با سبک زندگی چیست؟ آیا می توان با «تزریق» یک انگاره ی وجود شناختی، آدمیان را به ساخت عالمی متناسب با آن انگاره متمایل کرد؟ آیا می توان با یک سبک از زندگی، منظومه ای هستی شناختی را در ذهن آدمیان متولد کرد؟
 
«سبک زندگی» هرچند مفهومی نوپدید نیست لیکن دیرزمانی نیست که جایگزین مفاهیمی چون «طبقه اجتماعی» برای جبران جاماندگی تفکر اجتماعی در توضیح تحولات متاخر شده است. سبک زندگی تا زمانی که در پارادایم علم جدید استفاده می شود، معنا و اقتضائات تاریخی اش را با خود به همراه دارد. اما زمانی که قرار است در نسبت با منطق دیگری چون منطق دینی استفاده شود، بهتر آن است که برایش معادلی در تاریخ دین یافت شود. یافتن این معادل به محقق کمک خواهد کرد تا ردّ مناسبات این مفهوم را با سایر مفاهیم دینی پیدا کند. حساسیت نسبت به مفهوم سبک زندگی در محافل علمی بخصوص از زمانی که رهبر انقلاب آنرا نرم افزار تمدّن اسلامی خواندند، بیش از گذشته شد. آنچنان که  از تعریف رایج برمی آید اجزای تشکیل دهنده ی سبک زندگی که این مفهوم را توضیح می دهد از قبیل خانواده، ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوی مصرف، تفریحات، کسب و کار و رفتارهای فردی و اجتماعی در محیطهای مختلف ، ابعاد نوپدیدی در زندگی ما نیستند و طبعاً می توان در میان انحاء تفکر و علوم متولد شده در تاریخ فرهنگ و تفکر اسلامی، در قبال آنها مفهومی را یافت که امکان مطالعه ی آنرا در منطق و ادبیات دینی تسهیل کند. رهبر انقلاب خود اصطلاح «عقل معاش» را در مفهوم جامع خود، مترادف مفهوم سبک و فرهنگ زندگی دانستند. این بدان معناست که لازم است برای فهم درست این مفهوم و بهره بردن از مآثر فکری و تمدنی در پاسخ به مسائل مرتبط با آن، بدنبال کشف مفاهیم معادل باشیم. این نوشتار تلاشی در همین زمینه است.

۱۲:۴۴ - سه شنبه ۱۳۹۱/۱۲/۸

هستی و چیستی آزادی از نظر اسلام

در محفلی از طلاب حوزۀ علمیه بحثی به محور «غربی ها بسیاری از اصول علمی را از مسلمانان گرفته اند» در گرفت، بحثی خیلی جدی و باصطلاح داغ. مخالف و موافق، نظر خود را می گفت، و برخی نیز راه میانه می رفتند؛ استناد به موارد مشخص و استدلال با نمونه های تاریخی، طی شد و جریان مباحثه به عناصر جامعه شناختی کشیده شد و یک مسئلۀ مهم، موضوع سخن گشت: «اگر ما این چنین وآن چنان بودیم و اصول اساسی بسیاری از علوم از آنِ ماست. پس چرا نتوانستیم آنها را بپرورانیم و غربیان گرفتند و پرورانیدند؟».

پرسش مهمی بود و هست. پاسخ هائی بیان شد، بنده نیز چنین گفتم: این نکته را باید در تاریخ و سیر تاریخ علوم در جامعۀ ما و جامعۀ غرب، جستجو کرد؛ زمانی حکومت ها و دولت های اروپائی به همراه کلیسا دوست داشتند مردم از هر علمی محروم باشند و این محرومیت را عامل دوام و بقای قدرت خود می دانستند. فامیلی های نزدیک میان (مثلاً) دربار فرانسه با دربار اسکاتلند، دربار سوئد با دربار دیگر و… این برنامۀ راهبردی جاهل نگهداشتن جامعه را تشدید می کرد و همۀ حاکمیت ها را در این محور متّحد می کرد. این دوران را باید دوران فقدان رقابت نامید.

سپس دوره ای شروع شد که عنصر رقابت دربارها، دربارۀ علم و صنعت به وجود آمد که محور اصلی آن «کشتی سازی و دریا نوردی» بود. آنان پیش از آن با مردم آسیا و شمال آفریقا آشنائی داشتند، اما از طبیعت و ماهیت اقالیم جهان، شناختی نداشتند؛ هر پرسش دربارۀ طبع طبیعت، را به «پیش ساخته های ذهنی» خودشان حواله می کردند. رشد دریا نوردی سبب شد که خود کرۀ زمین یک موضوع اندیشه شود، موضوعی که باید جزئیات آن شناخته شود، این روند موجب گشت که خود «انسان» و چیستی آن، از صندوق افسانه ها رها گردد و به عنوان یک مسئلۀ بزرگ تحت بررسی های اندیشمندانه قرار گیرد.

۲۱:۱۴ - دوشنبه ۱۳۹۱/۰۹/۲۷

ساکتین فتنه فرهنگی!

رهبر معظم انقلاب: باطن فرهنگ غرب، سبک زندگی مادی شهوت‌آلود و گناه‌آفرین است که موجب فروپاشی خانواده‌ها و بحران‌های عمیق در جوامع غربی شده است. سیاستمداران غربی با سوءاستفاده گسترده غرب از سینما به دنبال ترویج سبک زندگی غرب در جوامع دیگر هستند و با شناسایی نقاط ضعف ملتهای مسلمان و راه‌های تسلط بر آنها، ساخت فیلم‌های خاصی را به فیلمسازان سفارش می‌دهند که در این زمینه همه مسئولان و مردم باید از فرهنگ اصیل خود مراقبت کنند.
بجنورد ۲۳/۷/۹۱

 

۱- بعید است این فرمایش رهبر معظم انقلاب نیازی به تفسیر، توضیح یا توجیه داشته باشد! اشاره صریح ایشان به نسبت میان قدرتهای فاسد غربی، فیلمسازان سفارشی و ترویج گناه و سبک زندگی غربی در آثار سینمایی، تکلیف همه مسئولان و مردم در مراقبت از فرهنگ جامعه، راه را بر هرگونه اهمال و سستی بسته است!

 

۲- در پی اعتراضات مردم مومن و تعدادی از ائمه محترم جمعه به روند فاسد حاکم بر سینمای ایران و ترویج سبک زندگی شهوانی و ضد خانواده در برخی از فیلمهایی که با مجوز و یاری همه‌جانبه مسئولان فعلی وزارت ارشاد ساخته شده و به نمایش درآمده‌اند، نکته‌ای به شدت خودنمایی می‌کند و آن سکوت معنادار بسیاری از مسئولان و مدعیان اصولگرایی و پایداری بر ارزشهاست!

 

۳- از طرفی رهبر انقلاب با تذکر خود حجت را بر همه تمام کرده‌اند و از سویی دیگر اکثریت نمایندگان مجلس، مسئولان دولتی و قضایی، خطبا، صاحبان منابر، ائمه جمعه و چهره‌های پرمدعایی که خود را خلاصه دین و سیاست و پایداری و اصولگرایی  می‌دانند در برابر موج مخرب حاکم بر سینمایی ایران چنان سکوت کرده‌ و خود را به غفلت یا تغافل زده‌اند که انگار هیچ خبری نیست و شهر در امن و امان است!

۲۱:۰۲ - چهارشنبه ۱۳۹۱/۰۹/۱۵

انفجار اطلاعات / به قلم شهید سید مرتضی آوینی

انفجار اطلاعات! نمی دانم چرا من از این تعبیر آنچنان که باید نمی ترسم و حتی چه بسا مثل کسی که دیگر صبرش تمام شده است از فکر اینکه جهان به سرنوشت محتوم این عصر نزدیک تر می شود خوشحال می شوم. نیچه خطاب به فیلسوفان می گوید: « خانه هایتان را در دامنه های کوه آتشفشان بنا کنید » و من همه کسانی را که در جست و جوی حقیقتند مخاطب این سخن می یابم. «گریختن » مطلوب طبع کسانی است که فقط به عافیت می اندیشند و اگر نه، مرگ یک بار، زاری هم یک بار.

 

دهکده جهانی واقعیت پیدا خواهد کرد، چه بخواهیم و چه نخواهیم. این حقیقت تنها ما را که شهروندان مطیعی برای این دهکده بزرگ نیستیم مضطرب نمی داردو بلکه غرب را هم چه بسا بیش تر از ما به اضطراب می اندازد. ما شهروندان مطیعی برای دهکده جهانی نیستیم؛ این سخن نیاز به کمی توضیح دارد.
شهروندِ مطیع کسی است که وجود فردی اش مستحیل در جامعه ای است که پیرامون او وجود دارد. اعتراضی ندارد. استدلال های رسمی را می پذیرد و در صدق گفتار سیاستمداران تردید روا نمی دارد. تا آنجا تسلیم قوانین محلی است که عدالت را نه قبله قانون، که تابع آن می بیند. به آنچه فرا می خوانندش روی می آورد و از آنچه باز می دارندش پرهیز می کند. دروازه های گوش و چشم و عقلش برای پیام های پروپاگاندا باز است و مثلاً در ایران خودمان وقتی می شنود که «بانک فلان، بانک شماست »، باور می کند و پولش را در بانکی انبار می کند که جایزه بیش تری می دهد… و از این قبیل. و خوب! دهکده جهانی هم برای آنکه سر پا بماند به شهروندان مطیعی نیاز دارد که سرشان در آخور خودشان باشد.

 

در آغاز دهه هشتاد میلادی واقعه بسیار شگفت آوری در کره زمین روی داد که غرب را از خواب غفلتی که به آن گرفتار آمده بود خارج کرد. در نقطه ای از کره زمین که یکی از غلامان خانه زاد کاخ سفید حکومت می کرد، ناگهان میلیون ها نفر از مردم از خانه ها بیرون ریختند و فارغ از ملاحظات و معادلات غریزی مربوط به حفظ حیات، سینه در برابر گلوله ها سپر کردند و ارتشی هم که ده ها میلیارد دلار خرج آن شده بود به انفعالی گرفتار آمد که چاقو در برابر دسته خویش دارد: چاقو دسته اش را نمی برد. مردم چه می خواستند؟ عجیب اینجاست. مردم چیزی می خواستند که هرگز با عقل حاکم بر دنیای جدید جور در نمی آمد: حکومت اسلامی. نمونه ای هم که برای این حکومت سراغ داشتند به سیزده قرن پیش باز می گشت. مردم ایران این « پیام » را از کدام رادیو و تلویزیون، فیلم و یا تئاتری گرفته بودند؟ این پرسشی بود که غرب نمی توانست به آن جواب گوید. مهم نیست که غرب این نوع حرکت های اجتماعی را چه می نامد: بنیادگرایی، ارتجاع و یا هر چیز دیگر… مهم این است که این واقعه نشان داد « حصارهای اطلاعاتی قابل اعتماد نیستند. »

۲۳:۴۰ - جمعه ۱۳۹۱/۰۱/۲۵

بیانیه حمایت تعدادی از سایت‌ها در حمایت از انحلال خانه سینما

تعدادی از رسانه‌ها و سایت‌های خبری در حمایت از انحلال خانه سینما بیانیه‌ای صادر کردند.

متن این بیانیه که به امضای سایت بچه‌های قلم نیز رسیده، در ادامه آمده است:

بسم الله الرحمن الرحیم

«صبغه اللّه ومن احسن من اللّه صبغه ونحن له عابدون»

تنها رنگ خدایى را بپذیرید. چه رنگى از رنگ خدایى بهتر است؟ و ما منحصرا او را پرستش مى کنیم. (بقره- آیه ۱۳۸)

خبر انحلال خانه سینما از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در واپسین روزهای هفته گذشته بازتاب های مختلفی را در پی داشت. متاسفانه در میان این سیل بازتاب ها شاهد عقده گشائی های سخیفی نسبت به نظام اسلامی و دولت بودیم که نشان از آتش زیر خاکستر به ظاهر آرام داشت.

مسئله انحلال خانه سینما به معنای تعطیلی سینما نبود که اگر چنین تصور شود، با تمام تلاش های جمهوری اسلامی در طول سه دهه برپائی جشنواره بین المللی فجر که هر ساله رو به بهبود است می توان خلاف آن را ثابت نمود.

بلکه مسئله انحلال تشکلی است که نه تنها به وظیفه اصلی خود که رسیدگی به امور صنفی سینما گران و بهبود کیفی و کمی سطح سینمای پایبند به فرهنگ و مذهب و ملیت ماست، نمی رسد. بلکه در کمال بی انصافی حامی و مدافع مخالفان و معاندان این مرز و بوم شده است.

ای کاش اهالی خانه سینما منصف می بودند و همانطور که توجهی به انقلاب و سینماگران انقلابی ندارند، به همان تناسب هم فضا برای بروز و ظهور اندیشه و رویکرد های معارض با انقلاب اسلامی ایجاد نمی کردند. همانطور که رهبر حکیم و فرزانه انقلاب در دیدار با هنرمندان سینما و تلویزیون در تیرماه سال گذشته فرمودند: " هنر نمایشى – بخش سریال و فیلم – امروز براى ما از همیشه مهم‌تر است. من به هیچ وجه یک نگاه مسامحى و گذرا و بارى به هر جهتى نسبت به تلویزیون ندارم. هنرهاى نمایشى خیلى مهمند؛ ابعاد تأثیرگذارى و فرهنگ‌سازى هنرهاى نمایشى خیلى وسیع است و امروز ما به عنوان یک ملتى که چون زنده است، چون حرف دارد، چون احساس هویت و وجود میکند، پس دشمن‌هاى بزرگى هم دارد، مواجهیم با دشمنى‌هائى از راه‌هاى مختلف، به شیوه‌های مختلف و از جمله به شیوه‌ى استفاده‌هاى هنرى و بیش از همه، هنر نمایش."

اگر دست انقلاب را در این مسیر پر فراز و نشیب مبارزه با استکبار جهانی نمی گیرید، لااقل پای انقلاب را نگیرند و سنگ راه نشوید.

چگونه انتظار دارید که حاکمیت تنها تماشاگر باشد و در حالیکه مشکلات صنفی اهالی نجیب سینما بیداد می کند و شما را در حال برگزاری جشن ها و گردهمایی های آن‌چنانی ببیند و دم بر نیاورد؟

۲۰:۴۱ - سه شنبه ۱۳۹۰/۱۰/۲۰

استاد، حسن رحیم‌پور ازغدی و بچه‌های قلم

مباحث تئوریک در هر موضوعی، از بنیادی‌ترین مسائل برای ساختن شالوده و زیربنای یک تفکر، حرکت، جنبش و حتی یک انقلاب است.

در این میان افرادی که خود، یا دیگران آن‌ها را به عنوان تئوریسین و یا مروج تفکری خاص جلوه می‌دهند کم نیستند.
افرادی که گاهی در جایگاه یک انسان متفکر و دل‌سوز، آگاهانه یا از روی غفلت، با بیان، تشریح و تفسیر عقاید مورد نظر خود، تیشه به ریشه‌ی مبانی اصلی یک اعتقاد می‌زنند و حتی باعث کج‌فهمی و حتی زوال یک اندیشه متعالی می‌شوند.

دین مبین اسلام و مکتب مترقی شیعه، از جمله ساختارهای قوی دینی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی است که در طول ۱۴۰۰ سال گذشته، بیش‌ترین آسیب را از مروجان و مبلغان کج‌فهم و نادان و بی‌سواد دیده است.

مبلغین و تئورسین‌هایی که به دلیل عدم آشنایی دقیق با مفاهیم ناب اسلامی – شیعی و گاهی از روی غرض و مرض و دستمایه قرار گرفتن توسط عوامل تفرقه‌افکن استعمار، باعث به وجود آمدن انحرافات، اختلافات، بدعت‌ها و دین‌گریزی‌هایی در بین مسلمانان و شیعیان شده‌اند.

در زمان حاضر و در برهه‌ای که احاطه و هجمه رسانه‌های ارتباط جمعی، در قالب‌های سنتی و مدرن، به عنوان یکی از مهمترین ابزار اِعمال قدرت نرم، نظریات، عقاید، گرایشات و نحله‌های گوناگون فکر و مذهبی را منتشر می‌کنند، تشخیص حق از باطل و شناخت راه از چاه، بسیار سخت شده، به گونه‌ای که برای تشخیص مسیر صحیح فکر و عقیدتی، باید از اساتید و فرهیختگانی که دایره معلومات علمی و اعتقادی بالایی دارند بهره برد.

از میان اساتید موجود در کشور که در زمینه‌های عقیدتی و بنیادی اسلامی، شیعی و انقلابی، پژوهش‌های عمیق و کاربردی را داشته‌اند، می‌توان از استاد، حسن رحیم‌پور ازغدی نام برد.

ایشان در بسیاری از حوزه‌های نظری و بنیادین اندیشه‌ی اسلامی و انقلابی، مطالعات و پژوهش‌های فروانی را داشته‌اند که گوشه‌هایی از بازخورد عینی آن را می‌توان در جلسات سخنرانی و برنامه‌های رادیویی و تلوزیونی ایشان دید(۱).

استاد رحیم‌پور ازغدی از جمله مدرسان و اندیشمندانی است که می‌توان ایشان را جزء نسل دوم انقلاب اسلامی نامید [ایشان متولد سال ۱۳۴۲ هستند]، نسلی که در بهبوهه‌ی پیروزی انقلاب اسلامی نوجوانانی ۱۵ – ۱۶ ساله بودند و با آغاز جنگ هم، از رزمندگان و مدافعان کشور.

با توجه به کمبود منابع چندرسانه‌ای از آثار و سخنرانی‌های استاد رحیم‌پور ازغدی در اینترنت و حتی در سطح مراکز فرهنگی کشور [به دلیل عدم احساس نیاز وهمچنین توزیع نامناسسب]، به خصوص جهت کاربران و علاقه‌مندان خارج از کشور، مدیریت سایت بچه‌های قلم، در طراحی پروژه‌ی توسعه‌ی محتوایی سایت، یکی از اولین و مهمترین گزینه‌های مورد نظر خود، جهت انشار مطالب و فایل‌های صوتی و تصویری با غنای بالای علمی و پژوهشی را، استفاده از آثار این استاد گرانقدر قرار داده است.

۲۱:۵۴ - جمعه ۱۳۸۷/۱۲/۹

نظرسنجی یا نظرسازی؛ مسئله این است.

پیش‌نوشت (۲۷ شهریور ۸۷):
بعداز انتشار این مقاله در سایت بچه‌های قلم، سایت یاران باران [ارگان اینترنتی جبهه مشارکت، شاخه اصفهان] اقدام به ایجاد تغییراتی در نظرسنجی(سازی!) خود نموده است [۲۷ شهریور ۸۷] که در این‌باره چند جمله‌ای به پایان همین مقاله اضافه گردیده است.

……….
بدون شک می‌توان گفت نظرسنجی‌های دقیقی که با تکیه بر اصول آمارگیری صحیح و تجزیه و تحلیل داده‌های آماری صورت می‌پذیرد، می‌توانند نقش بسیار زیادی در تصمیم‌گیری‌ها و جهت‌دهی به سیاست‌های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و… نهادها، ارگان‌ها و حتی احزاب سیاسی داشته باشد.

با استفاده از نتایج نظرسنجی‌هایی که در جوامع آماری مشخص و در زمان و مکان خاصی انجام می‌شود، می‌توان به مقبولیت، مشروعیت، مثبت یا منفی بودن عمل، دیدگاه جامعه هدف نسبت به موضوعی خاص و… پی‌برد و به نوعی مخاطب سنجی و فضاشناسی اجتماعی و جامعه شناختی انجام داد.

اما گاهی اقداماتی به اسم نظرسنجی انجام می‌شود که نه تنها خاصیتی از نظر بررسی کارشناسانه نتایج آن ندارد، بلکه حتی سوالات مطرح شده و پاسخ‌هایی که به عنوان گزینه‌های انتخابی فرد مورد نظرسنجی قرار گرفته، طراحی می‌شود، باعث ایجاد جو روانی منفی و یا القاء سیاست‌ها یا نظراتی خاص می‌گردد.

۱۱:۵۶ - شنبه ۱۳۸۷/۰۶/۱۶

  • صفحه 3 از 4
  • «
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • »

قلم نوشت

  • هفتمین جشنواره وقف چشمه همیشه جاری
  • پوستر پویش بین المللی «نسل سلیمانی» رونمایی شد
  • هاشمی رفسنجانی: جوابی برای استدلال‌های رهبری نداریم
  • فراخوان دلنوشته‌ای برای «حاج قاسم» + لینک ثبت‌نام
  • واکنش رهبر انقلاب به روایت ناقص هاشمی از ادعای موافقت حضرت امام با مذاکره
  • طریقت هنر علیه “هنر کاباره” | بخش هفتم
  • طریقت هنر علیه “هنر کاباره” | بخش ششم
  • طریقت هنر علیه “هنر کاباره” | بخش پنجم
  • طریقت هنر علیه “هنر کاباره” | بخش چهارم
  • طریقت هنر علیه “هنر کاباره” | بخش سوم
  • طریقت هنر علیه “هنر کاباره” | بخش دوم
  • طریقت هنر علیه “هنر کاباره” | بخش اول
  • می پرسید چرا به عدالت نرسیدیم؟ جواب می دهیم!
  • چرا ناگزیریم به خیریه های مقامات مسئول حساس شویم؟!
  • اصولگرایی برابر با نظام و رهبری نیست
  • التهاب روانی جامعه، از آب خوزستان تا مائده هژبری
  • ۲۰۳۰؛ امضای مسئولین ساده اندیش، بر سند اسارت فرهنگی
  • مدعیان خط امام مردود مرداد!
  • انقلابی بمانیم تا انقلاب بماند
  • مجلس اقتصادمحور یا مجلس سیاست‌باز؟!
  • چرا اصلاح‌طلبان به غربی‌ها پیغام دادند که باید از مردم ایران انتقام گرفت؟
  • عقب‌نشینی‌های ضددیپلماتیک را پایانی هست؟
  • پیام ژئوپلتیک دیدار پوتین با رهبر انقلاب
  • چه‌کسی بود صدا زد سیمان؟
  • عقربه های نیویورکی
  • دیپلماسی هپروتی!
  • گام‌های راهبردی آمریکا برای نفوذ در ایران
  • برجام بالاتر از قانون نیست!
  • توطئه‌های سفارت خبیث
  • کاسبان واقعی تحریم!

ویدئو قلم

حسن رحیم پور ازغدی
بررسی ابعاد فرهنگی سند ۲۰۳۰ توسط رحیم پور ازغدی

تصویر روز

rehlat-emam
انتظار فرج از نیمه خرداد کشم
?? ?????? ?????...
از وضعتان مطلعم…

دسترسی سریع

  • صفحه اصلی
  • تبلیغات در بچه های قلم
  • همیاری
  • نقشه سایت
  • درباره ما
  • تماس با ما

خبرنامه

برای اطلاع از به روزرسانی‌ها و دیگر اخبار مرتبط با سایت، در خبرنامه اینترنتی ما عضو شوید.

سامانه پیامکی

جهت عضویت در سامانه پیام کوتاه بچه‌های قلم، عدد 22 را به شماره 30007227001212 ارسال نمایید.

كليه حقوق مادی و معنوی، متعلق به بچه های قلم می‌باشد.

  • صفحه اصلی
  • تبلیغات در بچه های قلم
  • همیاری
  • نقشه سایت
  • درباره ما
  • تماس با ما

[ بچه های قلم را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید ]