بچه های قلم
  • صفحه اصلی
  • قلم نوشت
  • اشک قلم
  • قلمخند
  • رادیو قلم
  • ویدئو قلم
  • تصویر روز

بچه‌ های قلم » قلم نوشت

khamenei-rafsanjani

هاشمی رفسنجانی: جوابی برای استدلال‌های رهبری نداریم

رهبر معظم انقلاب در آن جلسه تذکر دادند و خطاب به آقای هاشمی فرمودند “این حرفهای شما در این برهه سبب سوءاستفاده دشمن شد” و همچنین گفتند ما بحث‌های زیادی با آقای هاشمی در مسئله آمریکا داشتیم و استدلال‌های مختلفی هم کردیم که حتی یک بار آقای هاشمی در زمان ریاست‌جمهوری‌شان در جلسه شورای‌عالی امنیت ملی هم گفته‌اند که “مقام معظم رهبری در رد حرفهای ما برای رابطه با آمریکا یک استدلال‌هایی دارند و ما هم برای آن استدلال‌ها جوابی نداریم.”، آقای هاشمی هم تأیید کردند.

۱۳:۲۴ - یکشنبه ۱۳۹۹/۱۰/۷

201978

فراخوان دلنوشته‌ای برای «حاج قاسم» + لینک ثبت‌نام

به مناسبت نزدیک‌شدن به نخستین سالگرد شهادت سردار دل‌ها، شهید سردار حاج قاسم سلیمانی دلنوشته های خود را با موضوع «سردار دل‌ها» ارسال نمایید.

۱۳:۰۱ - یکشنبه ۱۳۹۹/۱۰/۷

202149

واکنش رهبر انقلاب به روایت ناقص هاشمی از ادعای موافقت حضرت امام با مذاکره

محمّدحسین صفارهرندی با اشاره به جلسه اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام با رهبر انقلاب گفت: آقای هاشمی خواست بگوید مثلاً مذاکره با آمریکا به عنوان یک راه‌حل هست که من از زمان امام آن را در نظر داشتم و حتی چند مطلب را خدمت امام نوشتند و امام همه را قبول کردند. آقا فرمودند: «الّا این را».

۱۲:۳۳ - یکشنبه ۱۳۹۹/۱۰/۷

mirbagheri

می پرسید چرا به عدالت نرسیدیم؟ جواب می دهیم!

آقای میرباقری به این سوال پاسخ نمیدهند که چرا با وجود ثروت و منابع طبیعی و خدادی بینظیر این مملکت، اما در شاخص های مختلف که بیانگر عدالت و برابری اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، آموزشی و… است، از کشورهای با فرهنگ و دانش غربی و لیبرال، بسیار عقب افتاده تریم؟

۱۴:۰۳ - چهارشنبه ۱۳۹۹/۰۷/۲۳

osoolgerai

اصولگرایی برابر با نظام و رهبری نیست

جامعه اسلامی علاوه بر مطالبه گری و شفافیت نیازمند تفکر انتقادی است تا جز ولایت فقیه زیر بیرق شخصی با هر عنوانی قرار نگیرد.

۱۳:۲۳ - چهارشنبه ۱۳۹۹/۰۷/۲۳

دکتر حسین روزبه سند 2030

۲۰۳۰؛ امضای مسئولین ساده اندیش، بر سند اسارت فرهنگی

بررسی سند ۲۰۳۰ در گفتگو با «دکتر حسین روزبه»

یکی از مسائلی که در دیدار رهبر انقلاب با معلمان و فرهنگیان آموزش و پرورش مطرح شد و در سایه فضای انتخاباتی حاکم بر کشور،‌کمتر مورد توجه و پرداخت قرار گرفت، سند آموزش ۲۰۳۰ یونسکو با رویکرد تأثیر بر همه‌ی حوزه‌های آموزشی کشورها بود که در سال ۲۰۱۵ میلادی و برای اقدام عملی کشورها، در سازمان ملل متّحد ارائه شد. جمهوری اسلامی ایران نیز که از کشورهای شرکت‌کننده در این اجلاس بود، متعهّد به اجرای این سند شد و در سال ۱۳۹۵، سند ملّی آموزش ۲۰۳۰ جمهوری اسلامی ایران را تصویب کرد.
حضرت آیت الله خامنه ای در دیدار با معلمین و فرهنگیان، ضمن مطرح کردن عمومی این بحث،‌ با به چالش کشیدن صلاحیت مجموعه های بین المللی در برنامه ریزی برای ملل، نسبت به روند دولت در پذیرش و اجرای بی سرو صدای این سند انتقاد نموده و فرمودند:
«اینها چیزهایی نیست که جمهوری اسلامی بتواند شانه‌اش را زیر بار اینها بدهد و تسلیم اینها بشود. به چه مناسبت یک مجموعه‌ی به‌اصطلاح بین‌المللی‌ای -که قطعاً تحت نفوذ قدرتهای بزرگ دنیا است- این حق را داشته باشد که برای کشورهای مختلف، برای ملّتهای گوناگون، با تمدّنهای مختلف، با سوابق تاریخی و فرهنگی گوناگون، تکلیف معیّن کند که شما باید این‌جوری عمل کنید؟ اصل کار، غلط است.اگرچنانچه با اصل کار شما نمیتوانید مخالفت بکنید، حدّاقلّش این است که بِایستید بگویید جمهوری اسلامی خودش مشی دارد، خطّ‌و‌ربط دارد، ما سندهای بالادستی داریم، ما میدانیم باید در زمینه‌های آموزش، پرورش، اخلاق، سبک زندگی چه‌کار کنیم؛ احتیاج به این سند وجود ندارد. اینکه ما برویم سند را امضا کنیم و بعد هم بیاییم شروع کنیم بی‌سروصدا اجرائی کردن، نخیر، این اصلاً مطلقاً مجاز نیست.»
در همین خصوص و با توجه به ضرورت تبیین اهداف و عواقب اجرای این سند، گفتگویی با «دکتر حسین روزبه» استاد دانشگاه و کارشناس مسائل بین الملل انجام دادیم که در ادامه ارائه می گردد؛

– با سلام و تشکر از فرصتی که در اختیار «مصداق» قرار دادید؛ لطفا ‌در ابتدای بحث شرایط،‌ جوانب و اطراف و اهداف سند ۲۰۳۰ را به نحو ساده و روشنی تشریح کرده و نحوه تقابل دولت با این سند بین المللی را تشریح بفرمایید.
بسم الله الرحمن الرحیم
در خصوص بحث پیرامون سند ۲۰۳۰،‌ باید قدری عقب برویم و ابتدا ریشه تقابل گفتمانی جمهوری اسلامی و غرب را بررسی کنیم. امروز در جهان یک تقابل جدی وجود دارد، دو نحله فکری و آبشخور فکری سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در مقابل هم صف بندی کرده اند.
یک جریان در ایران وجود دارد با ادعای اینکه ما از لحاظ تاریخی صاحب فکر و تمدنیم و از نظر هویتی کاملا یک تفکر ریشه داری مثل اسلام داریم. یعنی تمدن ایرانی به علاوه هویت اسلامی داریم که قادر و مایل است نظام سازی- اعم از اقتصاد، فرهنگ، سیاست،اجتماع، ‌خانواده و ….- و فرهنگ سازی کند. این ادعای یک جریان است که ایرانیان می توانند با این بحث هویتی و مایه های قوی تاریخی و اسلامی نظام سازی کنند. جریان دوم در برابر این جریان هویتی و اسلامی قائل به تحمیل سبک و سلیقه و نظامات فکری و اجرایی به مردم جهان است که ما از آن با نام جریان سلطه یاد میکنیم.
در جریان ما، مردم انقلاب کردند که بگویند نظامات حاکم بر جهان را نمی خواهند. که در ۲۲ بهمن ۵۷ این انقلاب به مرحله پیروزی می رسد. اما این پیروزی، ‌برای این جریان پایان کار نبوده و تازه آغاز دوران ساختار سازی تفکری است.
قدرت سیاسی ای که به دست آمده، به جلو حرکت میکند، یعنی به کجا؟ نظام اسلامی را بسازد. بعد ساختار سیاسی و قانون اساسی و اجزای حاکمیت بنا نهاده شود، و اصلاح ساختار موجود به سمت ساختار جدید رو به جلو انجام پذیرد. که اتفاقا به بهترین وجه انجام شد. یعنی در حوزه ساختار مردمی یک ساختار اثر بخش کارآمد، یک سبک معجزه بخش نظیر جهاد سازندگی ایجاد می شود، در حوزه امنیت ساختاری مثل سپاه و بسیج شکل می گیرد و سپاه به عنوان عقبه راهبردی تجهیزکننده به میان می آید. با همین دو بخش نظام امنیت و اجتماع را ساخته و اقتصاد را هم در دل جهاد سازندگی می سازد. اینجا بد نیست اشاره کنیم اتفاقا دوستانی که دائم مردم مردم می کنند، ضدمردمی ترین حرکتی که کردند انحلال مردمی ترین نهاد این کشور یعنی جهاد سازندگی بود.

– این تعارض و تقابلی که می فرمایید چگونه با ۲۰۳۰ ارتباط پیدا می کند؟
خب این تفکر هویت بخش (جریان ایرانی- اسلامی) حتما معارض دارد. به صد دلیل که کوچکترین دلیلش موقعیت ژئوپولوتیک ایران است. یعنی در منطقه ای قرار دارد که خیلی خاص است و برای هر نحله ای مهم است. چه دست جریان انقلاب اسلامی باشد و چه دست نظام سلطه، رقابت بر سر این است.

خب در این تقابل یک ایرانِ الان داریم و یک ایرانِ آینده. ایران آینده را کسی می سازد که الان مهد کودک است. سن و سال ما جنگ را دید و امام یادمان می آید، ولی اینها دارند همان حرکتی که سال ۴۲ یا قبل تر حتی سال ۳۷ شروع کرد و طیفی از جریانات و طبقه ای از نخبگان ایرانی و اسلامی را تربیت کرد، آورد در صحنه،‌ نسل را ساخت و انقلاب کرد، همین حرکت را علیه ما مهندسی معکوس می کنند. ۲۰۳۰ به نظرم با تمام فجایعی که در حوزه نظام آموزشی دارد، در واقع خطر اصلی اش آنست که میرود به سمت نهادهای پایه ای ما؛ کسی که می آید دانشگاه تقریبا ریشه ها و بنیان های فکری اش شکل گرفته، یعنی تغییرش کمتر است و شخصیتش شکل گرفته است. هویت و ساختار سیاسی و فرهنگی و اجتماعی اش شکل می گیرد و تعلقاتش معلوم می شود. خب اینها دارند ریل گذاری روی تعلقات می کنند، ریل گذاری روی هویت می کنند. این سند میخواهد ایدئولوژی زایی کند، یعنی آموزش و پرورش بدون ایدئولوژی باشد؛ خب این خودش یک ایدئولوژی است، یعنی نوع نگاه میدهد. ایدئولوژی یعنی عینکی که باهاش می بینید. اینها می گویند هیچ عینکی جز عینک ما قبول نیست. خب داستان چیست؟ این عینک هست یا نه؟ نگرش هست یا نه؟ پس اینکه به بهانه آموزش و اینها آمده اند جلو چیز دیگری است. آموزش بدون ایدئولوژی مسخره و خنده دار است است،‌ مثل هوا بدون هوا، فرهنگ بدون فرهنگ،‌ نگرش بدون نگرش! پس آموزش بدون ایدئولوژی نمی شود،‌حالا باید بحث کنیم که چرا ایدئولویی شما؟ اصلا کدام ایدئولویی؟

دم دستی ترین تحلیل اینست که پذیرش سند ۲۰۳۰، امضای مسئولین ساده لوح و ساده اندیش ماست در پای سند بی کفایتی مردم ایران. مسئولین با پذیرش این سند، ملت را بی کفایت تفسیر کرده اند. یعنی ملتی بدون کفایت عقلی که توان تربیت فرزند خود را نداریم.”ما” که می گویم یعنی هم من پدر و مادر، هم من مسئول و هم من حاکمیت. این اوج خود باختگی فرهنگی است. برخی حواشی انسان را آزار می دهد. مثلا در بحث آموزش جنسی می گوید باید آموزش باشد تا رفتار جنسی مناسبی داشته باشند که بعدا در زندگی مجبور به جدایی نباشند. خب زندگی با فهم مشترک شکل می گیرد و اینطور پایدار است. باشد ما همان آموزش جنسی که شما میگویید را می دهیم ولی سوال این است الان در جاهایی که آموزش داده اند همه چیز درست شده است؟

یا امروز که آموزش جنسی بیش از گذشته است منجر به کاهش تبعات و عواقب آن شده یا افزایش آن؟ پس ببینید بعضی اوقات سم رو در زر ورقی از طلا و الماس به مردم می دهند. زر ورق قابل خوردن نیست آن سم داخلی قابل خوردن و اثر است. اگر آموزش جنسی باعث بالارفتن کیفیت زندگی می شود پس چه کسی باید پاسخگوی طلاق ها باشد؟ ظاهرا جامعه بازتر شده است. این واقعیت است، این تاثیر سیاست این دولت است. ولی آیا آمار طلاق کاهش پیدا کرده؟ بیایند بگویند.بگویند آمار فحشا کاهش پیدا کرده؟
اصلا ۲۰۳۰ از دید من تصرف جایگاه های تصمیم ساز نظام اسلامی در حوزه آموزش و تربیت توسط نظام سلطه است. این به این معنا نیست که ما تعامل نمی کنیم با کسی، اتفاقا ما نتیجه تجربه های بشر را دیده ایم و تاکید داریم که خودمان مدل داریم.

خب بنده به بعضی از کسانی که این سند را امضا کرده اند گفتم ۲۰۳۰ یعنی که ما دیگر توان ساختن رئیس جمهوری مثل شما را نداریم. ما یک تفکری داشتیم،‌ یک برنامه ای داشتیم که شما را ساخته؛ شما الان خودت برای این مملکت رییس جمهور می سازی ولی ۲۰۳۰ می خواهد یکی دیگر در آینده برای ما رئیس جمهور بسازد.
از نگاه کلان، سند۲۰۳۰ ادغام ایران در نظامات بین المللی است. ادغام ایران یعنی دست شستن از آنچه که ایران اسلامی است. «حیا» با همه تاکیداتی که دین اسلام دارد یک عنصر به شدت ایرانی است. به شدت انسانی است. شما نمیتوانید در هیچ جای فرهنگ سنتی ایرانی، حتی در بخش غیرمنبعث از اسلام، حیا را کنار بگذاری. بی حیا در ایران فحش است. خب ما رسمی آمدیم حیازدایی کردیم با این سند. ایدئولوژی زدایی یعنی حیازدایی. حذف ایدئولوژی یعنی ما میخواهیم بچه های بدون پدر و مادر تربیت کنیم.

خب ما می گوییم شما با این ایدئولوژی با تجارب جهانی ای که دارید جایی بوده که این مدل را پیاده کنید؟ می گویند بله در اکثر کشورها. می گوییم خب می شود به ما بگویید رفتارش در حوزه خانواده چیست؟ می گویند برنامه و مدل این سند ۲۰۳۰ یعنی توضیح دستگاه و روش تولید انسان، اینکه آدمها اینطور ساخته می شوند. در حوزه رفتار جنسی People Unlimited ؛ مردمان بدون مرز، بدون حد. خب یعنی چه؟ یعنی آموزش هم جنس بازی.

برنامه این سند در حوزه رفتاری زن یا شوهر چیست؟ تعهد زدایی از رفتار طرفین نسبت به هم؛ شما ببینید در غرب، هرچقدر خانواده ابهت و اصالت دارد، بعد از اجرایی شدن این سند در داخل همانطور خواهد شد. تعهد زن به شوهر و شوهر به زن. اصلا این تجربه جهانی و نمونه های آن مضحک است. اگر می خواهید بپذیرید خب جوانب و اطراف آن را بدانید و بپذیرید. نه اینکه آ« را زیر الفاظ رنگی پنهان کنید.

مشکل ما و در واقع مشکل جریان انقلاب برای دفاع از خودش و مظلومیت نظام، این است که ما در الفاظ گیر میکنیم و الفاظ بسیار مغلل و مبهم است و حتی بعضی مواقع خیلی خوشگل و آبدار است و این کار را سخت می کند. مثلا ما که مخالف توسعه نیستیم. تازه وقتی development ترجمه می شود به توسعه و توسعه از واسع العلیم می آید، خب شد یک کلمه زیبا و جذاب با عقبه قرآنی!! اینطور می آیند مفایم زیبا با محتوای زشت را غالب می کنند به مردم.

– حتی استدلال کرده بودند اولین چیزی که خدا به پیامبر وحی کرد إقرأ است. پس ما باید دنبال سند ۲۰۳۰ باشیم.
درست است که اولین کلمه إقرأ بود ولی اگر با نگاه پیامبر به إقرأ بپردازیم، از دل این نگاه سند ۲۰۳۰ در نمی آید. إقرأ با کدام نگاه؟ پیامبر یا جان لاک؟ این دو نگاه است.
مشکل ما در تبیین و رساندن پیام خطرناک سند ۲۰۳۰ به جامعه، مبهم گویی و کلی گویی بوده و هست. این خطای راهبردی ما در طول تاریخ انقلاب بوده. ما بلد نیستیم به زبان ناس با مردم صحبت کنیم. سند ۲۰۳۰ یعنی قمه کشی فرزند علیه پدر. یعنی خانه سالمندان بیشتر. یعنی افزایش فحشا و زنای بیشتر. افزایش فرزندان نامشروع و تجاوزهای جنسی بیشتر در حوزه رفتار جنسی. افزایش طلاق بیشتر. یعنی از هم پاشیده شدن بنیان خانواده، این مدل در کشورهای دیگر تجربه و پیاده شده. باید نتایج آن را دید.

– جایگاه خانواده در این سندکجاست؟
ما به جای اینکه بگوییم جایگاه خانواده در این سند ۲۰۳۰ کجاست باید بگوییم شما نمونه عینی از استحکام بنیان خانواده پس از اجرای سند در جاهای مختلف رو نشان بدهید. ما فقط می گوییم این با ارزشهای دینی در تضاد است. ولی فراتر از آن از تولید کنندگان و امضا کنندگان باید سوال کنیم که نمونه اجرا شده ی این مدل چیست؟‌کجاست و چه شکلی است؟‌
بنده وقتی فرزندم را به مدرسه می فرستم، توقع دارم به عنوان پدر به من احترام بگذارد. با اجرای سند۲۰۳۰ این توقع تبدیل به توهم می شود. ما خیلی ساده باید این را به مردم بگوییم. پیچیده نکنیم موضوع را.

نخبگان ما امروز نسبت به این سند گنگ و مبهمند که واقعا با اجرای این سند در سطح جامعه چه اتفاقی قرار است بیافتد؟ چه خانه ای ساخته می شود. خانه ی روی آب؟ خیر اصلا خانه ای نخواهد بود که حالا روی آب باشد. توهم خانه است. خانواده در غرب فروپاشیده. در سند تصریح دارد به خانواده های تک والدی. خانواده های با دو والد یکسان. اینکه دیگر خانه نیست. باغ وحش از این بهتر است. منتها ما اینها را نمی گوییم.

یا در حوزه فرهنگی- فارغ از نگاه اسلامی و خارج از آن- جایگاه زن کجاست؟ مادر جایگاهش کجاست؟ همسر جیگاهش کجاست؟ اصلا ما میخواهیم ایرانی باشیم اسلام به کنار. برخی ها فقط ادعا می کنند می خواهند ایرانی باشند. اتفاقا ما میخواهیم بگوییم اینطور نیستید، چون خیلی از خطوط قرمزی را که اسلام تعیین کرده در نگاه ایرانی پررنگ تر و تند نر است. مثلا بحث ناموس در فرهنگ ایرانی کجاست؟ ایدئولوژی زایی سند ۲۰۳۰، یعنی ناموس زایی از اندیشه ایرانی. حالا میخواید قبول کنید؟ خب بفرمایید. حالا نکته بعد ما این است اجازه می دهید ما با خود شما شروع کنیم؟ خب بسم الله امضا کردید خودتان هم شروع کنید و انجام بدید. چرا زن و فرزند خودتان را می برید در خانه و هزار پستو تا کسی نگاه چپ به اینها نکند ولی به زن و بچه مردم که می رسید ایدئولوژی زایی می شود؟ به ما می گویند این نگاه شما ، نگاه قرون وسطایی است. عیبی ندارد اصلا با همین نگاه قرون وسطایی، چرا خودتان نمی آیید جلو؟ چرا نوبت به خودتان که می رسد فرزندانتان را می برید در مدارس خاص مذهبی سال۱۳۵۰ ؟ مدارس شبکه ۱۳۵۰. اولین چیزی که به آنها آموزش می دهید همان چیزی است که با امضای این سند زدید زیر آن.

۱۷:۰۶ - شنبه ۱۳۹۶/۰۳/۶

خط امام خمینی

مدعیان خط امام مردود مرداد!

حسین قدیانی

چه حکیمانه سخنی است از امام راحل که اهل قلم، هم در برابر آنچه می‌نویسند مسؤولند، هم در برابر آنچه باید بنویسند و نمی‌نویسند!

از قضا متن پیش‌ رو از آن مطالبی است که اگر ننویسم، گمانم نه جوابی برای خدا خواهم داشت، نه البته پاسخی برای روح خدا! من اما راستش می‌خواستم همان هفته پیش این یادداشت را بنویسم اما فکر کردم صبر کنم بهتر است! یک هفته‌ای صبوری پیشه کردم تا ببینم این داعیه‌داران محترم خط امام چه واکنشی از خود نشان می‌دهند!

یک هفته‌ای صبر کردم تا ببینم آن عزیزی که توسط این داعیه‌داران «یادگار امام» خوانده می‌شود، چه واکنشی از خود نشان می‌دهد! یک هفته‌ای تحمل کردم تا ببینم حضراتی که علی‌الدوام مایه از رفاقت دور و دراز خود با حاج‌ احمد آقا می‌گذارند، چه واکنشی از خود نشان می‌دهند! مسبوق بر بعضی سوابق، شاید تصور کنید توقع داشتم چند نفری از این جماعت، از شدت غصه غش کنند یا چه می‌دانم؛ حتی قالب تهی کنند، لیکن نه! توقع من تنها و تنها «جواب» بود! جوابی البته فراخور توهین‌های صورت گرفته و متناسب با دروغ‌های نسبت داده شده! دیگر کدام اهانت به امام بزرگوار ما، بزرگ‌تر از اهانت مدنظر؟! و کدام دروغ بستن به او، بزرگ‌تر از دروغ‌های مدنظر؟! من واقعا عذرخواهم اما در آن فایل مدنظر، واقعا ناسزایی هم باقی گذاشتند؟!

در همین بحبوحه، شگفتا! جناب مجید انصاری خط امامی، مصاحبه می‌کنند و از آقای روحانی به عنوان مظلوم‌ترین رئیس‌جمهور یاد می‌کنند! نیز متذکر می‌شوند ما تاب تحمل اهانت به رئیس‌جمهور را نداریم! امان از مظلومیت روح خدا! امان از مظلومیت خمینی! اندازه چندین توپخانه، انواع و اقسام اهانت و دروغ و ناسزا به امام بزرگوار ما نسبت داده شد اما اغلب این مدعیان خط امام «روزه سکوت» گرفتند! چند نفری هم که اظهار نظری کردند، در حد شلیک چند گلوله مشقی بود! که نخیر! امام همچنان محبوب است! این شد جواب آن حجم بلندبالا از دروغ و افترا به خمینی بت‌شکن؟! همین؟!

یعنی «خط امام» فقط یک افه تبلیغاتی است که تا می‌توانیم از امام آبرو کسب کنیم و تا می‌توانیم امام را خرج خود کنیم اما برای یک بار هم که شده راضی نباشیم خودمان را آنچنان که شایسته و بایسته است هزینه امام کنیم؟! من تعجب می‌کنم از جماعتی که اندک اهانتی به خود را تحمل نمی‌کنند اما وقتی به امام مظلوم ما می‌رسد، این همه گشاده‌دست می‌شوند! من تعجب می‌کنم از جماعتی که این همه نان رفاقت خود با مرحوم حاج احمد آقا را می‌خورند و به درست یا غلط، ادعاهای دور و دراز در باب این رفاقت دارند اما وقت حادثه، حاضر به ارائه ۲ خط جواب درست و درمان نیستند! براستی این رسم کدام رفاقت است که امام و یادگارش را اینگونه تنها بگذاریم، آن هم در مواجهه با منافقین بدتر از کفار؟! آن هم توسط مدعیان خط امام؟! آن هم از سوی مدعیان دوستی دیرینه با حاج احمدآقا؟!

طرفه حکایت اینجاست که موضوع مربوط به فایل مدنظر، مربوط به همان سالیانی می‌شود که همین مدعیان خط امام، زمام اغلب امور را در دست داشتند! یعنی بخشی از بار اهانت‌ها و دروغ‌های مد نظر، سوار بر شانه خود حضرات است! و موضوع جوری بود که اگر آقایان به صحنه می‌آمدند و موضع متناسب اتخاذ می‌کردند، حتی یک تخم‌مرغ هم وارد سبد جریانی که امروز اصولگرا خوانده می‌شود، نمی‌شد! پس چرا آقایان مایه لازم را نگذاشتند؟! آیا جز این است که مستند به صدها واقعیت غیرقابل انکار، ایشان تاب اندک اهانتی به خود را ندارند؟! پس چرا آقایان مایه لازم را نگذاشتند؟! آیا چون بیشتر پای خمینی در میان بود؟! آیا چون بیشتر پای حاج احمد آقا در میان بود؟! آیا چون بیشتر پای انقلاب در میان بود؟! آیا چون بیشتر پای اصل ولایت‌فقیه در میان بود؟! آری! چون بیشتر پای خمینی در میان بود و الا این جماعت و سکوت در برابر اهانت؟! مع‌الاسف جماعتی هستند که حتی اهانت هم به ایشان نشود، با هزار و یک ترفند، خود را در جایگاه مظلوم قرار می‌دهند که به ما توهین شده! که کاش فقط همین! عاقبت اینگونه مواقع مدعی می‌شوند به امام توهین شده!

خب! حالا دیدیم عکس‌العمل شما عالیجنابان را در برابر اهانت به امام! و فهمیدیم چقدر صداقت دارید در این ادعای خط امام خواندن خود! آن عزیزی که ادعای اجتهاد دارد، اگر ناظر بر موضوع مد نظر نخواهد از سواد فقهی خود مایه بگذارد و از حکم امام علیه منافقین محارب دفاع کند، دیگر کجا می‌خواهد علم را در میدان عمل هزینه کند؟! و آن عزیز باید فهمیده باشد که مدعیان رفاقت با پدرش، چقدر حاضرند خود را خرج حاج احمدآقا کنند!

صدالبته همه دروغ‌های بسته شده به امام و حاج احمد آقا جواب دارد که در این چند روز اخیر، مشاهده کردیم و دیدیم و خواندیم که عمده بار این پاسخگویی، کمافی‌السابق افتاد روی دوش جریان اصیل انقلابی اما براستی که مردادی سراسر مردودی بود این مرداد ۹۵ برای داعیه‌داران خط امام! سلام آقای موسوی خوئینی‌ها! سلام آقای دعایی! سلام آقایان انصاری! سلام موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام! سلام جناب سیدحسن خمینی! و سلام الباقی حضرات!

حالا حق داشتم در آن سال آمیخته به فتنه علیه انقلاب خمینی بردارم بنویسم که «موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام، وصیتنامه شهداست»؟! همان شهدایی که «خمینی را تنها نگذارید» اصل‌کاری‌ترین وصیت وصیتنامه‌شان بود! همان شهدا! وصیتنامه‌های‌شان هست! یعنی این را هم ما فرزندان شهدا که در دهه ۶۰ تازه داشتیم با گردوغبار یتیمی بر صورت خو می‌گرفتیم و ایتامی کوچک بیش نبودیم و دستی بر اسناد و مدارک نداشتیم، باید از خمینی دفاع کنیم؟! باکی نیست! دفاع می‌کنیم! می‌رویم، می‌گردیم، پیدا می‌کنیم، می‌خوانیم و می‌نویسیم و دفاع می‌کنیم! هیهات! ما خمینی را تنها نخواهیم گذاشت!

۱۳:۲۵ - سه شنبه ۱۳۹۵/۰۵/۲۶

پرچم جمهوری اسلامی ایران

انقلابی بمانیم تا انقلاب بماند

مقدمه :
انقلاب اسلامی به عنوان معجزه قرن و میراث گرانبهای امام راحل عظیم الشأن، علیرغم پیش روندگی در جهان اسلام و مستضعفین، از درون با تهدیداتی مواجه شده است. در چنین شرایطی رمز ماندگاری انقلاب چه خواهد بود ؟

مخاطرات پیش روی انقلاب :
به طور کلی می توان گفت ۴ خطر انقلاب اسلامی و هویت آن را تهدید می کند.
۱- نفوذ و استحاله هویت انقلاب اسلامی.
۲- رویگردانی اجتماعی ناشی از ناکارآمدی.
۳- خطر جریان اسلام غیر فقاهتی و نظام غیر ولایی.
۴- دور شدن عناصر انقلابی از مؤلفه های هویت انقلاب.

خطر نفوذ و استحاله هویت انقلاب :
این خطر آنچنان جدی است که رهبر انقلاب در ۲۵ اسفند ۹۴ در دیدار با اعضاء مجمع حوزه علمیه قم نسبت به آن هشدار دادند و فرمودند : << اگر نظام اسلامی در قبال نظم منحط جهانی هویت خودش را از دست داد، شکست خواهد خورد. >>
خطر نفوذ و استحاله آنچنان هویت انقلاب را تهدید می کند که امام خامنه ای در پایان مراسم فاطمیه امسال، از خداوند اینچنین درخواست نمودند:

پروردگارا این ملت تلخی های زیادی را تحمل کرده، هرگز این ملت را به روزهای تلخ برنگردان >>
کمین جریان نفوذ برای هویت انقلاب اسلامی از ناحیه عناصر و جریان هایی عملیاتی شده که بنیان معرفتی آنان کدخداپذیری و مستحیل شدن در نظام سلطه جهانی است.

باید انقلابی بمانیم :
جبهه مؤمن به انقلاب برای مهار و مقابله با تهدیدات فوق به ویژه خطر نفوذ و استحاله هویت انقلاب و رویگردانی اجتماعی ناشی از ناکارآمدی، می بایست با بازگشت به روحیه و فرهنگ انقلابی، جریان اجتماعی-انقلابی جدیدی را سامان دهند.
در این راستا از یک سو باید مردمی بودن، ساده زیستی، خدمت رسانی به مردم، توجه ویژه به مستضعفین و رفع فقر و همچنین تلاش برای بهبود معیشت مردم، را مورد اهتمام قرار داد و از سوی دیگر ارزشهای انقلابی به ویژه سلطه ناپذیری، استقلال خواهی و عزت خواهی را در جامعه ترویج و فراگیر نمود.

۲۳:۴۲ - جمعه ۱۳۹۴/۱۲/۲۸

مجلس شورای اسلامی

مجلس اقتصادمحور یا مجلس سیاست‌باز؟!

سیدمحسن میرشمسی

بعید است کسی در این گزاره که «اقتصاد»، اولویت اصلی کشور و مهم‌ترین دغدغه ملت در سال‌های اخیر بویژه در حال حاضر بوده و هست، تردید داشته باشد.
مؤید درستی این گزاره، انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم است که آقای دکتر حسن روحانی با شعارهای اقتصادی و وعده‌های متعدد برای رفع مشکلات اقتصادی توانست آرای مردم را به سمت خود جلب کند و ردای ریاست جمهوری را بر تن خود بپوشاند.
رونمایی از کلید حل مشکلات، وعده ۱۰۰ روزه حل مشکلات اقتصادی، وعده چرخاندن چرخ زندگی و معیشت مردم و قول ایجاد رونق اقتصادی و حل معضلات اقتصادی کشور از طریق مذاکره و توافق با کدخدا [آمریکا] و رفع تحریم‌ها تنها مشتی از نمونه خروار وعده‌های انتخاباتی روحانی در سال ۹۲ بود که منجر به پیروزی وی شد.

روحانی در طول بیش از ۲ سال و نیم گذشته و همزمان با مذاکرات هسته‌ای نیز وعده‌های اقتصادی دیگری به مردم داد. روحانی به مردم قول داد با توافق هسته‌ای و رفع تحریم‌ها، مشکل جیب مردم، مشکل اشتغال، مشکل صنعت، مشکل بانک‌ها، مشکل خرید گندم، مشکل مواد غذایی، مشکل سرمایه‌گذاری، مشکل ساخت سد، مشکل تأمین آب کشاورزی، مشکل دارو و تجهیزات پزشکی، مشکل محیط‌زیست و حتی مشکل آب آشامیدنی و نان مردم را رفع می‌کند و رونق اقتصادی و رفاه اجتماعی برای مردم به ارمغان می‌آورد. همه اینها ثابت می‌کند موضوع اقتصاد و مشکلات و معضلات اقتصادی اولویت و دغدغه اصلی ملت و مملکت است.

اساساً ۲ سال تمام، کشور معطل مذاکرات هسته‌ای ماند تا مشکلات اقتصادی رفع شود. با این وجود، به‌رغم همه وعده‌های اقتصادی روحانی، غیر از کاهش تورم- که احساس آن برای مردم سخت به نظر می‌رسد و آنچنان قابل لمس نیست- وعده‌های دیگر همچنان روی کاغذ باقی مانده و مشکلات اقتصادی بعضاً تشدید شده است. وعده ۱۰۰ روزه حل مشکلات اقتصادی ۱۰۰۰ روز است محقق نشده، بیکاری افزایش یافته، اقتصاد کشور در باتلاق رکودی عجیب، عظیم، بی‌سابقه و تاریخی فرورفته، هزاران بنگاه تولیدی و صنعتی و… به محاق تعطیلی رفته‌اند، تعطیلی تولید ادامه‌دار است، خبری از سرمایه‌گذاری نیست، چرخ زندگی مردم نمی‌چرخد، مشکل محیط ‌زیست همچنان پابرجاست، دولتی‌ها رونق اقتصادی را با وجود به سرانجام رسیدن توافق هسته‌ای و به‌رغم ادعای رفع تحریم‌ها به سال‌های آینده- حتی ۱۵ سال بعد(!)- حواله داده‌اند، روحانی رسماً آب پاکی را روی دست مردم ریخته و گفته است در پسابرجام از دولت رفاه نخواهید، از خدا بخواهید! و قس علی هذا! دولت غالباً سرگرم مسائل حاشیه‌ای و جنجال‌آفرینی است و معیشت مردم به امان خدا رها شده!

با این تفاسیر، تا چند روز دیگر قرار است انتخابات مجلس شورای اسلامی برگزار شود. قرار است مردم نمایندگانی را روی کرسی‌های سبز هرم سفید بهارستان بنشانند که علی‌القاعده اولویت‌شان در شرایط کنونی کشور و با توضیحات فوق‌الذکر باید اقتصاد باشد.
طبیعتاً در شرایطی که کشور با معضلات اقتصادی روبه‌روست و وقتی مردم بیش از همه چیز، دغدغه معیشت و رفاه و مسائل اقتصادی خود را دارند، مجلس آینده نیز باید مساله اقتصاد را در صدر اولویت‌های خود قرار دهد. مجلس آینده هم می‌تواند دولت را از حاشیه به متن برگرداند و قطار دولت را از ریل جنجال به «ریل اقتصاد» بیاورد و هم می‌تواند مطالبات اقتصادی و معیشت مردم را زیر آوار حاشیه‌ها و جنجال‌ها و سیاست‌بازی‌های دولتی‌ها که با هدف انحراف افکار عمومی از «اقتصاد» صورت می‌گیرد، دفن کند!

آنچه مشخص است، این است که مردم نمایندگانی را می‌خواهند که رفع مشکلات اقتصادی را از دولت مطالبه کنند و دولت را به حل معضلات اقتصاد و بهبود معیشت مردم ملزم و مکلف کنند و این کاری است که از «وکیل‌الدوله‌ها» و «مجلس کاملا همسو با دولت» برنمی‌آید. اصولاً وکیل‌الدوله‌ها و مجلس باب میل دولت، به‌جای اینکه دولت را پاسخگو کرده و بازخواست کنند، مؤید رفتار و گفتار دولت و توجیه‌گر مشکلات ناشی از عملکرد دولت هستند! طبیعی است در این شرایط، این نمایندگان اقتصاددان هستند که می‌توانند در مجلس آینده بیش از سایر نمایندگان مفید و مؤثر باشند.

با این حال دیده می‌شود در لیستی که اصلاح‌طلبان و حامیان دولت برای انتخابات مجلس دهم در تهران مشخص و منتشر کرده‌اند، حتی یک اقتصاددان هم حضور ندارد(!) و اثری از توجه به اقتصاد و مشکلات اقتصادی و معیشت مردم در این لیست دیده نمی‌شود! در واقع اصلاح‌طلبان و حامیان دولت که بر هم‌سویی با دولت در مجلس آینده تأکید می‌ورزند و در صورت ورود به مجلس، «وکیل‌الدوله» بهترین تعبیر برای توصیف آنان است، حتی یک اقتصاددان را در لیست خود نگنجانده‌اند و این نشان می‌دهد مشکلات اقتصادی مردم تا چه اندازه برای اصلاح‌طلبان و حامیان دولت حائز اهمیت است!

البته شاید برخی این سوال را مطرح کنند که در شرایطی که چهره‌های اصلی اصلاح‌طلب تایید صلاحیت نشده‌اند، لیست قوی‌تر و بهتری نمی‌شد بست! که در پاسخ باید گفت اولا چنین نیست؛ ثانیا حتی در میان ردصلاحیت‌شدگان اصلاح‌طلب و حامی دولت نیز اقتصاددان برجسته‌ای به چشم نمی‌خورد که نشان‌دهنده توجه و اهمیت دادن اصلاح‌طلبان و حامیان دولت به مساله اقتصاد باشد. حتی اگر به فرض محال، اقتصاددانانی در میان ردصلاحیت‌شدگان اصلاح‌طلب و حامی دولت حضور داشته‌اند، باز این سوال مطرح است: اگر اصلاح‌طلب‌ها و سمپات‌های دولت به اقتصاد و معیشت مردم اهمیت می‌دهند و دغدغه رفع مشکلات اقتصادی ملت و مملکت را دارند، چرا در تعیین لیست خود برای تهران از اقتصاددانان مستقل مشهوری که در میان کاندیداهای انتخابات مجلس شورای اسلامی هستند، استفاده نکرده‌اند؟! آیا اصلاح‌طلبان و حامیان دولت که برخی کاندیداهای مشهور به اصولگرایی را در لیست خود قرار داده‌اند، نمی‌توانستند اقتصاددانان مستقل را در لیست خود بگنجانند؟! غلبه کامل چهره‌های سیاسی و غیراقتصادی بر اقتصاددانان در لیست اصلاح‌طلبان و حامیان دولت و حتی در ثبت‌نام‌کنندگان این طیف در انتخابات مجلس، دلیلی بر این مدعاست که عناصر این طیف و این جریان بیش از آنکه به فکر زندگی مردم و اقتصاد کشور باشند، درگیر مسائل سیاسی و سیاست‌بازی هستند و با اغماض و ارفاق می‌توان گفت اقتصاد اولویت آخر آنها در حال حاضر و در مجلس آینده در صورت پیروزی بوده و خواهد بود! البته این مساله جدیدی نیست!

اصلاح‌طلبان در دولت دوم خرداد نیز به صراحت نشان دادند سیاست را بر اقتصاد ارجح می‌دهند و آشکارا اعلام می‌کردند توسعه سیاسی مهم‌تر و مقدم بر توسعه اقتصادی است! مجلس ششم که مجلسی کاملاً اصلاح‌طلب و هم‌سو و یکدست با دولت وقت بود، آنقدر که درگیر مسائل حاشیه‌ای و سیاسی بود، اهمیتی به اقتصاد نمی‌داد! حتی به‌خاطر مسائل سیاسی در آن مجلس شاهد تحصن و استعفای دسته‌جمعی نمایندگان اصلاح‌طلب بودیم اما شاهد دغدغه‌مندی برای اقتصاد و معیشت مردم هرگز! اگر به اظهارات اصلاح‌طلبان در دوران دوم‌ خرداد هم رجوع کنیم، آنقدر که سخن از سیاست و ضدیت با شعائر دینی و اصول انقلاب و اینگونه حواشی جنجالی دیده می‌شود، کلمه‌ای از «اقتصاد» به چشم نمی‌خورد به غیر از اینکه توسعه سیاسی مقدم بر توسعه «اقتصاد»ی است!

درباره نسبت حامیان دولت یازدهم با اقتصاد و معیشت مردم نیز باید گفت وقتی دولت در ایامی که باید تمام توان و تلاشش را بر حل مشکلات اقتصادی متمرکز کند، با جنجال‌سازی‌هایی مانند تبدیل موضوع بررسی صلاحیت‌ها به مساله اصلی کشور، مسائل اقتصادی و زندگی مردم را به حاشیه می‌برد و به اولویتی دست‌چندم بدل می‌کند، حامیان دولت در مجلس آینده نیز غیر از این عمل نخواهند کرد!
علی‌ایحال انتخاب با مردم است! مردم با ۲ لیست اصلی مواجه هستند! یک لیست که لیست ائتلاف اصولگرایان است و اقتصاددانان سرشناس و باسابقه، حضور و نقش پررنگی در آن دارند و لیست دوم که لیست اصلاح‌طلبان و حامیان دولت است که حتی یک اقتصاددان در آن نیست و رنگ و بویی از اقتصاد ندارد و سیاست در آن بر اقتصاد می‌چربد! مردم ۲ گزینه پیش روی خود دارند! مجلس اقتصادمحور و مجلس سیاست‌باز! مجلسی که فکر و ذهنش درگیر مسائل اقتصادی است و دغدغه معیشت مردم را دارد و مجلسی که صدر تا ذیلش درگیر سیاست‌زدگی و حاشیه و جنجال است.

انتخاب با مردم است!

۰۱:۲۰ - دوشنبه ۱۳۹۴/۱۲/۳

اصلاح طلبان

چرا اصلاح‌طلبان به غربی‌ها پیغام دادند که باید از مردم ایران انتقام گرفت؟

شکست در فتنه ۸۸ و برملا شدن چهره تعداد زیادی از فتنه‌گران برای مردم سبب شد که بدنه اجتماعی آنها به‌شدت دچار ریزش شود؛ بنابراین اصلاح‌طلبان در ارتباط با آمریکا به‌دنبال تحریم و تشدید مشکلات اقتصادی بودند تا از این طریق بین مردم ایجاد نارضایتی کنند.

دکتر رضا سراج

۱. چرا از وقایع سال ٨٨ تحت عنوان فتنه نام می‌بریم؟
دلایل فراوانی وجود دارد که نشان می‌دهد حوادث سال ۸۸ که در بستر انتخابات دهمین دوره ریاست‌جمهوری و پس از آن رخ داد؛ یک فتنه و توطئه بود و این فتنه و توطئه علیه نظام اسلامی، در بستر جنگ نرم و با طراحی استکبار جهانی در خارج از کشور و پیاده‌سازی آن در داخل به وقوع پیوست. مدل استفاده شده برای طرح‌ریزی این حوادث در بستر انتخابات ۸۸، انقلاب‌های رنگی یا به عبارت صحیح‌تر کودتاهای مخملی است.
اساساً بستر وقوع کودتاهای مخملی، انتخابات است. در این نوع روش براندازی، غرب در کشورهای هدف، جریان غرب‌گرا را از طریق انتخابات، در حالی که امکان رأی آوری ندارد، با برهم زدن بازی انتخابات و فریب حاکمیت، به قدرت می‌رساند. ادعای انجام تقلب در انتخابات از سوی نظام حاکم بر اساس یک دروغ بزرگ و تأکید بر آن با بسیج هواداران متحدالشکل در خیابان‌ها و تجمعات و به‌کارگیری قدرت رسانه‌ای، فریب افکار عمومی را در پی خواهد داشت. با فریب افکار عمومی و متهم شدن حکومت به انجام تقلب در انتخابات، مسئولان حکومتی چاره‌ای جز پذیرش خواسته معترضان مبنی بر ابطال انتخابات و تن دادن به برگزاری انتخابات مجدد با سازوکارهای جدید و بعضاً با پذیرش نظارت بین‌المللی ندارند.
در چنین فضایی، چون حکومت و جریان پیروز در انتخابات، در افکار عمومی به فساد سیاسی و خیانت در امانت (رأی مردم) متهم شده‌اند، در انتخابات بعدی که با سازوکارهای دیگری برگزار خواهد شد، محکوم به شکست خواهند بود و این گونه جریان غرب‌گرا با پیروزی در انتخابات تجدید شده، قدرت را به دست می‌گیرد. تمامی این شرایط باعث ایجاد شرایط تشکیک و تردید نسبت به حقانیت حکومت می‌شود. بنابراین فتنه ۸۸ را می‌توان فتنه تشکیک در مشروعیت و مقبولیت نظام دانست.

۲. بسترهای وقوع این فتنه چه بود؟
نگاه به روندهای کلان داخلی، منطقه‌ای و جهانی در سال ۱۳۸۸ به ما نشان می‌دهد که وقوع فتنه بر منطق تحلیل روند کاملاً منطبق است و از منظر نگاه راهبردی تقابل غرب با انقلاب اسلامی، شرایط و روندهای منطقه‌ای وقوع آن را نشان می‌داد؛ برای مثال ما در سال‌های قبل از وقوع فتنه در داخل کشور روند دوری از گفتمان اصلاح‌طلبی و تسری روزافزون گفتمان اصولگرایی را شاهد هستیم و فضای گفتمانی مسلط در کشور گفتمان کارآمدی، عدالت‌طلبی، آرمان‌خواهی و خدمت‌رسانی اصولگرایی است.
همچنین روند رو به جلوی پیشرفت هسته‌ای و سایر پیشرفت‌های علمی هم از جمله روندهای داخلی در آن سال‌هاست. از طرفی در عرصه منطقه‌ای می‌توان به روند شکست سیاست‌های آمریکا در افغانستان و عراق و پیروزی‌های پی در پی محور مقاومت در برابر رژیم نامشروع صهیونیستی اشاره کرد.
نشاط و اعتماد به نفس بالای ملی ایجاد شده در سال‌های پیش از فتنه و افزایش قدرت ملی و نرم جمهوری اسلامی ایران نیز از جمله روندهای قابل مشاهده در آن سال‌هاست.
بنابراین می‌توان فتنه را ترمز قدرتمند تداوم این روندهای نگران‌کننده برای غرب داست. غربی‌ها برای متوقف کردن و معکوس کردن روندهای فوق دقیقاً انگشت بر نقطه قوت نظام جمهوری اسلامی ایران یعنی مردم‌سالاری گذاشتند و در یک طراحی هوشمندانه و همه‌جانبه سعی در آسیب‌رسانی از همین نقطه و تبدیل آن به چالش اساسی نظام کردند.
از منظر دیگر هماهنگی و سرعت و دقت عمل شگفت‌انگیز غرب و عواملش در بازیگردانی و بازیگری و هدایت صحنه فتنه نشان‌دهنده آمادگی قبلی و برنامه‌ریزی شده آنان برای پیاده‌سازی این طرح بود.
بنابراین می‌توان بستر فتنه ۸۸ را تلاش کلان غرب برای جلوگیری از عمق‌پذیری راهبردی جمهوری اسلامی ایران در منطقه با استفاده از شکاف‌های سیاسی – اجتماعی داخل کشور دانست.

۳. نظام سلطه در این فتنه چه نقشی داشت؟
با یکسان دانستن فتنه و انقلاب‌های رنگین در سایر کشورها می‌توان به محوریت آمریکا و انگلیس در این وقایع پی برد. مهم‌ترین محورهای نقش‌آفرینی نظام سلطه به محوریت این دو کشور در فتنه ۸۸ را می‌توان به شرح ذیل دسته‌بندی کرد:
۱- فعال‌سازی مؤسسات و بنیادهای فعال در زمینه انقلاب رنگین مانند بنیاد سوروس از دهه ۸۰ شمسی
۲- استفاده از ظرفیت سفارتخانه‌های کشورهای مختلف در جهت نفوذ به برخی مراکز نظام و ارتباط‌گیری برای جاسوسی آشکار
۳- تلاش برای نفوذ و هدایت ستادهای تبلیغاتی کاندیداهای مورد حمایت خود
۴- تبدیل سفارتخانه‌ها به محلی برای پشتیبانی همه‌جانبه از فتنه‌گران
۵- تقویت شبکه شایعات علیه نظام از طریق رسانه‌ها و افراد تربیت‌شده
۶- ایجاد بستر مجازی به‌عنوان سلاحی جدید در انقلاب‌های رنگین
۷- تلاش برای فشار وارد کردن از طریق مجاری قانونی در حمایت از فتنه‌گران همانند قطعنامه‌های هسته‌ای بعد از سال ۱۳۸۸
۸- تلاش برای مشروعیت‌بخشی به ضدانقلاب در قالب دولت انتقالی و عناوینی اینچنین
بنابراین می‌توان نقش نظام سلطه را در سه سطح توجیه تئوریک فتنه، پشتیبانی مستقیم از فتنه‌گران و زمینه‌سازی برای رشد اعتراضات و مشروعیت بخشی به آنها تحلیل کرد.

۴. ریشه دروغ تقلب از کجاست؟
بحث تقلب در انتخابات ۸۸ که به اعتراف اعضای جریان فتنه در اصل رمز آشوب بود، اصلی‌ترین و مهمترین ادعایی بود که فتنه ۸۸ را رقم زد. در بررسی ورود بحث تقلب به فضای انتخابات سال ۸۸، می‌توان به آقای هاشمی رسید.
تلاش‌های وی برای زمینه‌سازی ورود لفظ تقلب به ادبیات سیاسی کشور را می‌توان در دو سخنرانی وی در همایش «۳۰ سال قانون‌گذاری و نظارت در مجلس شورای اسلامی» و نماز جمعه شش ماه مانده به انتخابات رد گیری کرد. اما نکته مهم و قابل تأمل این است که علی‌رغم اینکه «دروغ بزرگ تقلب»٬ مهم‌ترین و اصلی‌ترین بهانه‌ی اهالی فتنه در راه اندازی و پیشبرد فتنه ۸۸ بود، آقای هاشمی بعد از گذشت چهار سال، در اسفند ۹۲ مجدداً موضوع تقلب را پیش کشید و این‌بار مدعی تقلب در انتخابات ۸۴ (که خود بازنده‌ی آن بود) شد و گفت: «اتفاقی که در انتخابات ۸۴ افتاد٬ همان اشتباه اصلاح‌طلب‌ها بود. نفهمیدند که چه اتفاقی دارد می افتد. نفهمیدند که این افرادی که رد صلاحیت شدند را چطور برگرداندند؟ برای چه برگرداندند؟ این درست موقعی بود که فهمیدند که من می‌آیم. می‌دانستند رأی من بالاست، گفتند در رأی هاشمی تفرقه بیندازیم. اصلاح‌طلبان نفهمیدند و اشتباه کردند، طرف مقابل هم که از خدا خواسته دید یک راهی برایشان در ناامیدی پیدا شد و آن‌طور شد که همه میدانید. حتی مرحله دوم، استاندارها (که همه اصلاح طلب بودند) کار را به کلی رها کردند، اصلاً کاری نداشتند که چه اتفاقی در صندوق‌های رأی اتفاق بیفتد!» بدین ترتیب هاشمی با این ادعا مهر تأییدی بر ادعای جریان فتنه مبنی بر تقلب در انتخابات ۸۸ زد. بنابراین ریشه تقلب را می‌توان روحیه خود مرکز پندار هاشمی و اهالی فتنه دانست که مردم‌سالاری را در هماهنگی با منافع خود تعریف می‌کنند.

۵. جریان داخلی و افراد دخیل در فتنه کدام جریان و افراد هستند و آیا در فتنه گری علیه نظام سابقه دارند؟
فتنه ۸۸ را می‌توان شبیه‌سازی دوباره جنگ احزاب دانست. جنگی که تمام طوایف و قبایل علیرغم اختلافات درونی در نابودی حکومت نبوی هم‌صدا شده و به مدینه حمله کردند. از این جهت فتنه ۸۸ را نیز می‌توان جنگ احزاب انقلاب اسلامی دانست. نگاهی به افراد و گروه‌های فعال در فتنه بیانگر صدق این گفته است. بنیاد سوروس، اندیشکده بروکینگز، بنیاد NED، مرکز اطلاع رسانی اطلاعات و تروریسم وابسته به موساد، بنیاد باران و مؤسسات زیر مجموعه آن (همچون توسعه دانش و پژوهش ایران، مؤسسه گفتمان جهانی مسلمانان، جمعیت توحید و تعاون، مطالعات فرهنگ و تمدن ایران زمین)، احزابی همچون مشارکت و مجاهدین انقلاب، گروهک‌های سلطنت طلب، سازمان منافقین، گروه‌های تروریستی مانند پژاک و جندالله، بهایی‌ها و افرادی که وابسته به بیوت برخی علمای معلوم‌الحال بودند بخش از این سازمان عظیم عوامل انسانی فتنه بودند. با بررسی سوابق این جریان‌ها و افراد می‌توان چهار عنصر کینه قدیمی و شخصی از رهبری، طرد شدن از سوی انقلاب و دور ماندن از مناصب دولتی، سرکوب شدن و آسیب خوردن از اقتدار نظام و در نهایت ضدیت ایدئولوژیک را علت حضور آنها در فتنه دانست. نکته مهم در این باره این است که همین اتحاد را می‌توان در فتنه خرداد ۱۳۷۸ نیز مشاهده کرد و با اندکی برگشت به عقب اتحاد و ارتباط عمیقی بین همه این افراد در گذشته را ردیابی کرد. مواردی که ریشه همه آنها ضدیت با ولایت فقیه بوده است.

۶. تأثیر فتنه و فتنه گران بر مسائل معیشتی مردم و وضعیت اقتصادی کشور و تشدید تحریم‌ها چه بود؟
بررسی روند رفتار نظام سلطه با پرونده هسته‌ای ایران تا سال ۸۸ نشان می‌دهد که غرب در مواجهه با جمهوری اسلامی عملاً توانایی برخورد را از دست داده است. اما ناگهان با نزدیک شدن ایام انتخابات ریاست جمهوری، آمریکایی‌ها و متحدانش در گروه ۱+۵ مذاکرات را متوقف کردند و منتظر نتایج انتخابات شدند. انتخاباتی که می‌توانست با ثبت رکورد حضور ۸۵ درصدی مردم برگ زرینی در کارنامه انقلاب باشد. بلافاصله و با درخواست افرادی همچون مهدی هاشمی و با واسطه گری اصلاح طلبان فراری چون نیک آهنگ کوثر پس از ایام فتنه، شورای امنیت قطعنامه ۱۸۸۷ در زمینه مسائل هسته‌ای را صادر کرد. قطعنامه مذکور به مسائلی نظیر اجرای قطعنامه‌های پیشین شورای امنیت، تقویت رژیم عدم اشاعه و سرعت بخشیدن به امضاء، تصویب و اجرایی شدن معاهده منع جامع آزمایشهای هسته‌ای پرداخت. اگرچه این قطعنامه کشور خاصی را مد نظر قرار نداده است اما با توجه به لحن آن و نیز اشاره به قطعنامه‌های پیشین شورای امنیت، مشخص بود جمهوری اسلامی ایران را هدف قرار داده است و وظیفه آماده‌کردن فضای بین‌المللی و شورای امنیت برای وضع قطعنامه‌های شدید تحریمی علیه ایران را بر عهده دارد.
خرداد ۱۳۸۹ (۹ ژوئن ۲۰۱۰) چند ماه بعد از برچیده شدن بساط فتنه‌ی ۸۸ توسط مردم، شورای امنیت قطعنامه ۱۹۲۹ خود علیه ایران را با دو رأی مخالف (برزیل و ترکیه) و یک رأی ممتنع (لبنان) تصویب کرد.
برخی مفاد مهم این قطعنامه:
• عدم فعالیت اقتصادی در مسائل مربوط به هسته‌ای و موشکی که ایران از آن منتفع شود؛
• ممنوعیت فروش سلاح‌های نظامی به ایران (حتی از نوع متعارف)؛
• جلوگیری از انتقال فناوری‌ها یا مساعدت­های تکنیکی مربوط به موشک­های بالستیک قادر به حمل تسلیحات هسته‌ای و ممنوعیت انجام هر فعالیتی توسط ایران در این زمینه؛
• تحریم سپاه پاسداران و شرکت کشتیرانی؛‌
• تصویب پروتکل الحاقی و CTBT؛
• اجازه بازرسی تمام محموله‌های هوایی و دریایی (حتی در دریاهای آزاد) به مقصد ایران و یا از این کشور به خارج را در صورتی که مظنون به این باشند که آن محموله‌ها حاوی مواد اتمی، موشکی یا نظامی ممنوع اعلام شده است و نیز اجازه توقیف و انهدام آنها مبتنی بر شرایط؛
• تحریم خدمات مالی مرتبط با اشاعه سلاح هسته‌ای (مشتمل بر بیمه، مسدود کردن دارایی‌ها، هوشیاری هنگام معامله با بانک‌ها و نهادهای سپاه و کشتیرانی، عدم سرمایه‌گذاری مشترک با بانک‌ها، جلوگیری از تأسیس شعب تازه بانک‌های ایرانی و …)
این قطعنامه آغازی بود برای سیل عظیم تحریم‌ها علیه کشور که با تحریم‌های دولت اوباما و شدیدتر از آن قانون تحریمی CISADA کنگره که عملاً نظام بانکی و فروش نفت کشور را هدف قراردادند شروع شده و تا امروز نیز ادامه دارند.

۷. چرا اصلاح طلبان به غربیها پیغام دادند که باید از مردم ایران انتقام گرفت؟
شکست در فتنه ۸۸ و برملا شدن چهره تعداد زیادی از فتنه‌گران برای مردم سبب شد که بدنه اجتماعی آنها به شدت دچار ریزش شود. بنابراین اصلاح طلبان در ارتباط با آمریکا به دنبال تحریم و تشدید مشکلات اقتصادی بودند تا از این طریق در بین مردم ایجاد نارضایتی کنند و از آب گل‌آلود ماهی بگیرند. برای مثال می‌توان به نقش افرادی چون مهدی هاشمی و نیک آهنگ کوثر و همچنین نامه خائنانه جمعی از سران اصلاحات به سران آمریکا جهت تشدید فشارها به جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد. همچنین ادعای صادق خرازی مبنی بر در اختیار داشتن لیست افرادی از اصلاحات‌طلبان را که در گرا دادن به دشمن برای حمله اقتصادی به ایران فعال بودند، می‌توان اعتراف این قشر دانست؛ بنابراین اصلاح طلبان ثابت کرده‌اند همچون دوستان خود در گروهک جبهه ملی و نهضت آزادی نه تنها از مبانی دینی عدول کرده‌اند بلکه از مرزهای ملی و انسانی نیز رد شده و دین و ملت را وسیله‌ای برای رسیدن به خواسته‌های خود می‌دانند.

۸. چرا نظام اسلامی رأفت نشان داد و هشت ماه متوالی با فتنه گران صبوری کرد؟
بررسی رفتار سیاسی رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله العالی) در مواجهه با مسائلی از این دست به یک تشابه رفتاری با حضرت امام خمینی (ره) می‌رسیم. رفتاری که در آن اصل بر پرورش سیاسی آحاد جامعه و ضرورت روشنگری پیرامون یک مسئله خاص برای آنهاست. بر این اساس رهبر معظم انقلاب علیرغم توانایی در برخورد با فتنه گران به دنبال این مسئله بودند که جامعه خود با درک واقعیت‌های فتنه ۸۸ و شناسایی عوامل و سران آن برخورد با فتنه گران را به‌عهده مردم بگذارند. وقوع حماسه ۹ دی را نیز می‌توان تجلی این پرورش سیاسی و روشنگری هشت ماهه توسط مقام معظم رهبری دانست. بنابراین برای همیشه تاریخ می‌توان فرونشاندن فتنه را نتیجه شعور سیاسی مردم و درک مفهوم فتنه توسط آنان دانست.

۹. نقش آقای هاشمی در فتنه ٨٨ چه بود؟
فتنه۸۸ را می‌توان صحنه نقش آفرینی هاشمی رفسنجانی در عرصه تنازعات سیاسی کشور دانست. شکست‌های پی در پی وی در انتخابات‌های مختلف و دور افتادن از مرکزیت تصمیم سازی در کشور برای شخصیتی که از ابتدای انقلاب با عنوان ستون انقلاب شناخته شده می‌شد سنگین بود. از سویی نفوذ و تأثیرگذاری افرادی از طیف‌های معاند انقلاب بر شخصیت ایشان باعث شد وی در انتخابات ۱۳۸۸ در ظاهر در رأس مخالفان رییس جمهور وقت و در وقع درست در مرکز فتنه قرار گیرد. این عوامل سیاسی و روانی در کنار عواملی همچون زاویه داشتن با ولی فقیه زمان در بحث رهبری باعث شد هاشمی به صورت عامدانه در فتنه ۸۸ نقش پدرخوانده این جریان را به‌عهده بگیرد. به نظر می‌رسد همان جریان نفوذی که باعث انحراف مرحوم منتظری از خط امام شد این بار با زحمتی کمتر به دنبال سر دست گرفتن هاشمی و تبدیل وی به منتظری دوم هستند.

۱۰. نهم دی چگونه شکل گرفت وچرا مزین به نام یوم الله شد؟
۹ دی را می‌توان در قالب راهبرد عملیاتی رهبر معظم انقلاب برای مقابله با فتنه دانست. در این راهبرد مقام معظم رهبری دو هدف را دنبال کردند. هدف اول متوجه قشری بود که بر اثر فتنه ذهنیت منفی در آنها نسبت به نظام ایجاد شده بود که با روشنگری و صبر رهبری در نمایاندن واقعیت فتنه این قشر به اشتباه خود پی بردند. قشر دوم نیز دوستداران انقلاب و نظام بودند که در قالب تقویت رابطه میان امام امت و امت امام با آنها رفتار شد. ۹ دی در زمانی رخ می‌دهد که راهبردهای مقام معظم رهبری در ناکام گذاردن فتنه به بار نشست و اعتماد مردم به نظام تقویت گردید. از سویی فتنه گران نیز با در یک اقدام ناشیانه ماهیت ضد دین و ضد ارزشی خود را به تمام و کمال در عاشورای ۸۸ با توهین به مقدسات دینی نمایان ساختند.
مجموعه این روندها در تقاطع با اعتقادات و حساسیت‌های دینی و انقلابی ملت ایران سبب شد تا مردم به این نتیجه برسند که نیاز به یک حرکت اساسی برای پایان دادن به فتنه انگیزی‌ها دارند.
از منظر روندشناسی نیز، با توجه به نقطه عطف بودن این روز در تاریخ انقلاب اسلامی، تاریخی بودن آن را تقویت کرده است. شکست پروژه ۲۰ ساله نفوذ و استحاله، مسئله‌ای مهم بود که در روز ۹ دی تبلور یافت و انقلاب را در مقابل چنین سناریوهایی بیمه کرد، از این حیث این روز برای آینده نظام و انقلاب نیز مهم است. یعنی زمینه‌ای برای شکست پروژه‌های دشمنان در ایجاد «گفتمان تغییر در اصول و ارزش‌های انقلاب» با تثبیت الگوی امام و امت در جامعه ایمانی، خواهد بود.

۱۱. چرا ٩ دی باطل السحر فتنه ٨٨ شد؟
برای فهم این موضوع باید به جایگاه سران فتنه در بین طرفداران خود پرداخته شود. حضور دو روحانی که یکی سید است و شخصی که شعار خودرا بازگشت نخست‌وزیر امام (ره) به عرصه قرار داده بود و همچنین استفاده از نمادهایی که باورها و اعتقادات و احساسات دینی مردم را نشانه رفته بود باعث شده بود این افراد دارای چهره دینی و انقلابی در بین طرفداران خود باشند. روند هشت ماهه روشنگری توسط جبهه انقلاب سبب شد این تصویر سازی از بین برود، ولی در این میان ۹ دی و اتفاقات عاشورای سال ۸۸ سبب شد که حجت بر بسیاری آر افراد آشکار شود و عملاً شاهد هستیم بعد از این حادثه محتوای بیانیه‌های سران فتنه از عناصر مذهبی تهی می‌شود. بنابراین می‌توان از ۹ دی به خاطر نمایاندن چهره واقعی سران فتنه به عنوان باطل‌السحر فتنه یاد کرد.

۱۲. پیام ٩ دی به چه بود؟
با بررسی نشریات داخلی و نتایج کار اندیشکده های غربی می‌توان نتیجه گرفت تمام تلاش‌های صورت گرفته در فتنه ۸۸ بر مبنای این تحلیل صورت گرفت که روند استحاله فرهنگی در دوران بعد از رحلت امام خمینی(ره) به بهترین وجه صورت گرفته است و تنها یک ضربه کاری مانده است تا کار نظام یکسره شود. در واقع برداشت فتنه و عوامل آن از جامعه این بود که با یک جمعیت غربی شده سکولار مواجه هستند که می‌توانند از ظرفیت آنها برای مقابله با نظام استفاده کرد. اما وقوع ۹ دی در اعتراض به حرمت شکنی روز عاشورا و شعارهای راهپیمایی این تظاهرات و همچنین هم‌صدایی ملت با هم علی‌رغم اختلافات سیاسی در مقابله با توهین به باورهای مذهبی خود نشان داد که تحلیل‌های صورت گرفته پیرامون وضعیت فعلی جامعه ایران از اساس اشتباه است و کماکان دین و ملیت دو عنصر هویت بخش جامعه ایرانی است. در واقع می‌توان ۹ دی را هشداری به نظام سلطه، فتنه گران و خواص بی بصیرت مبنی بر خطوط قرمز دانستن این دو عنصر از سوی ملت ایران دانست.

۰۲:۵۷ - جمعه ۱۳۹۴/۱۰/۱۸

  • صفحه 1 از 14
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 10
  • ...
  • »
  • قبلی »

قلم نوشت

  • هفتمین جشنواره وقف چشمه همیشه جاری
  • پوستر پویش بین المللی «نسل سلیمانی» رونمایی شد
  • هاشمی رفسنجانی: جوابی برای استدلال‌های رهبری نداریم
  • فراخوان دلنوشته‌ای برای «حاج قاسم» + لینک ثبت‌نام
  • واکنش رهبر انقلاب به روایت ناقص هاشمی از ادعای موافقت حضرت امام با مذاکره
  • طریقت هنر علیه “هنر کاباره” | بخش هفتم
  • طریقت هنر علیه “هنر کاباره” | بخش ششم
  • طریقت هنر علیه “هنر کاباره” | بخش پنجم
  • طریقت هنر علیه “هنر کاباره” | بخش چهارم
  • طریقت هنر علیه “هنر کاباره” | بخش سوم
  • طریقت هنر علیه “هنر کاباره” | بخش دوم
  • طریقت هنر علیه “هنر کاباره” | بخش اول
  • می پرسید چرا به عدالت نرسیدیم؟ جواب می دهیم!
  • چرا ناگزیریم به خیریه های مقامات مسئول حساس شویم؟!
  • اصولگرایی برابر با نظام و رهبری نیست
  • التهاب روانی جامعه، از آب خوزستان تا مائده هژبری
  • ۲۰۳۰؛ امضای مسئولین ساده اندیش، بر سند اسارت فرهنگی
  • مدعیان خط امام مردود مرداد!
  • انقلابی بمانیم تا انقلاب بماند
  • مجلس اقتصادمحور یا مجلس سیاست‌باز؟!
  • چرا اصلاح‌طلبان به غربی‌ها پیغام دادند که باید از مردم ایران انتقام گرفت؟
  • عقب‌نشینی‌های ضددیپلماتیک را پایانی هست؟
  • پیام ژئوپلتیک دیدار پوتین با رهبر انقلاب
  • چه‌کسی بود صدا زد سیمان؟
  • عقربه های نیویورکی
  • دیپلماسی هپروتی!
  • گام‌های راهبردی آمریکا برای نفوذ در ایران
  • برجام بالاتر از قانون نیست!
  • توطئه‌های سفارت خبیث
  • کاسبان واقعی تحریم!

ویدئو قلم

حسن رحیم پور ازغدی
بررسی ابعاد فرهنگی سند ۲۰۳۰ توسط رحیم پور ازغدی

تصویر روز

rehlat-emam
انتظار فرج از نیمه خرداد کشم
?? ?????? ?????...
از وضعتان مطلعم…

دسترسی سریع

  • صفحه اصلی
  • تبلیغات در بچه های قلم
  • همیاری
  • نقشه سایت
  • درباره ما
  • تماس با ما

خبرنامه

برای اطلاع از به روزرسانی‌ها و دیگر اخبار مرتبط با سایت، در خبرنامه اینترنتی ما عضو شوید.

سامانه پیامکی

جهت عضویت در سامانه پیام کوتاه بچه‌های قلم، عدد 22 را به شماره 30007227001212 ارسال نمایید.

كليه حقوق مادی و معنوی، متعلق به بچه های قلم می‌باشد.

  • صفحه اصلی
  • تبلیغات در بچه های قلم
  • همیاری
  • نقشه سایت
  • درباره ما
  • تماس با ما

[ بچه های قلم را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید ]