بچه های قلم
  • صفحه اصلی
  • قلم نوشت
  • اشک قلم
  • قلمخند
  • رادیو قلم
  • ویدئو قلم
  • تصویر روز

بچه‌ های قلم » قلم نوشت

tahghire-mardom

تصویر جهانی ایران پشت صف طولانی سبد کالا

هر فردی که تجربه مدیریت یک سازمان ۲۰۰ نفره را هم داشته باشد، نیک می داند که توزیع متمرکز کالا و هدایا به افراد، علاوه بر ایجاد اخلال در روند عادی امور و فلج کردن سازمان در زمان توزیع، صف‌های طویلی پشت باجه توزیع شکل می دهد که نه صحنه های زشت آن و نه حواشی حضور در «صف»، قابل کنترل نیست. شاید برای کارمندان آن سازمان، ماجرا در همان روز توزیع خاتمه یابد، اما در نظر مراجعه کنندگان یا میهمانان و ناظران بیرونی، «تصویر عمومی» آن سازمان، مدیران و کارکنانش ملکوک خواهد شد.

در مثال سازمان، اگر وضعیت فوق الذکر منجر به خدشه دار شدن اعتبار عمومی سازمان و کارمندان در نگاه ناظر بیرونی می شود، درباره یک کشور، وضعیت های مشابه منجر به خدشه دار شدن تصویر عمومی کشور(Country Image) در محیط بین المللی می شود. صف های طویل مردم که طراحان سبد کالا برای ارائه مقداری برنج و مرغ و تخم مرغ شکل دادند و تصاویر ناراحت کننده آن منتشر شد، اگر نخستین حسی که در وجود ناظران داخلی و حاضران در صف‌ها ایجاد کرد «حس حقارت» بود، برای ناظران و بازیگران بین المللی، پیام هایی مخابره کرد که راقم این سطور از تحریر آنها اکراه دارد. اگر این ماجرا یک استثنا بود، می شد آن را حمل بر «بی تدبیری» کرد و از کارشناسان خواست به نقد «چگونگی» توزیع کالا بپردازند؛ اما مخابره سیستماتیک (تکرار شونده) چنین پیام هایی به دشمن، اجازه تقلیل ماجرا به یک بی تدبیری صرف را نداده و ما را ملزم به بررسی «چرایی»‌ این اقدام می کند.

در علم روابط بین الملل مشهور است که دولت‌ها هیچ گاه ارزیابی اطلاعاتی دقیقی از وضعیت قدرت یکدیگر ندارند و همین «احتمال خطای محاسبه»، آنان را در برگزیدن ابزارهای مختلف نیل به اهداف سیاست خارجی دچار تردید می کند. در راستای همین امر، دولت ها معمولا برای افزایش ضریب خطای محاسباتی رقبا، سعی دارند در محیط بین المللی تصویر عمومی قدرتمند و بی نقصی از خود به نمایش بگذارند. این تلاش، در شرایطی که دو دولت در حالت مخاصمه، شبه مخاصمه و یا مذاکره قرار دارند، صد چندان می شود.

در شرایط کنونی که دولت محترم در حال مذاکره با دشمن برای اثبات صلح آمیز بودن فعالیت های هسته ای است، طرف غربی علی رغم ضعف‌های عدیده‌ای که در حوزه های مختلف قدرت دارد، نه تنها ضعفی از خود نشان نمی دهد، بلکه پیوسته در حال تظاهر به قدرتی فراتر از واقعیت سطح قدرت خویش است. تهدید ایران به حمله نظامی، عمده ترین شکل این تظاهر به قدرت است که هرچند در محیط‌های آکادمیک و اتاق های فکر، با توجه به وضع کنونی ایالات متحده به عنوان طنز بدان نگریسته می شود، اما واشنگتن از قصد خود برای تحمیل گزینه نظامی به محاسبات طرف ایرانی، عقب نشینی نمی کند. آمریکایی ها خوب می دانند و به زبان هم آورده اند که «دیپلماسی در خلا عمل نمی کند و موفقیت یک کشور در عرصه دیپلماسی به قدرت آن وابسته است»، لذا طبیعی است که درباره سطح قدرت خود اغراق نمایند. اما در مقابل این اغراق، در کمال تعجب طرف ایرانی نه تنها میزان قدرت خود را بزرگنمایی نمی‌کند، بلکه به طرز غیرقابل باوری دقیقا متناسب با حوزه های ابراز قدرت طرف مقابل، به صورت غیرواقعی اظهار ضعف کرده و کشور را ضعیف تر از آنچه هست نشان می‌دهد! اگر آمریکا از تحریم اقتصادی سخن می گوید، برخی «خزانه خالی» را تکیه کلام خود می‌کنند؛‌ اگر دشمن و طرف مذاکره تهدید به حمله نظامی می کند، جناب آقای ظریف وزیر محترم امور خارجه در اظهار نظری به دور از واقعیت، می‌گویند «آمریکا اگر بخواهد می‌تواند در عرض ۱۰ دقیقه تمامی تاسیسات هسته‌ای و استراتژیک ایران را نابود کند»؛‌ اگر آمریکا می گوید اثر تحریم ها ایران را به میز مذاکره آورده است، بخش دیگری از سیستم اجرایی با به صف کشیدن مردم برای دریافت مرغ و برنج، برای ادعای دشمن مستندسازی می کند!

همانطوری که پیشتر گفته شد، متاسفانه تکرار سیستماتیک مخابره پیام ضعف به دشمن، ماجرای توزیع سبد کالا را از سطح یک مسئله اجرایی به یک مسئله امنیت ملی ارتقا داده است. نگرانی دوستداران دولت این است که اگر درباره سطح قدرت ایران اغراق نمی شود، چرا واقعیت های قدرت ایران تقلیل داده شده و یا پیام‌های ضعف به دشمن مخابره می‌شود؟

شاید واقعا در پس این موضع گیری ها و اقدامات، چیزی جز بی‌تدبیری و فقر اطلاعاتی نبوده و حتی تکرار سلسله‌وار این اشتباهات نیز، صرفا یک تصادف -هرچند نادر- باشد؛ اما به نظر می رسد با توجه به تاکیدی که دولت محترم بر کرامت انسانی و عزت ملی و همچنین موفقیت در مذاکرات هسته‌ای دارد، ضروری است حساسیت ویژه‌ای نسبت به این گونه امور به خرج داده شود. در صورتی که تعمدی در پس این خطاهای راهبردی باشد، بی‌تردید باید از وجود یک برنامه مشخص برای تخریب وجهه دولت در میان مردم و تلاش برای عدم موفقیت آن در عرصه بین المللی سخن گفت؛ لذا از ریاست محترم جمهور جناب حجت الاسلام روحانی انتظار می‌رود تیمی خبره را مامور بررسی پشت پرده این «سلسله اقدامات قابل تامل» کرده و دستور ویژه ای برای جلوگیری از تکرار موارد مشابه صادر نمایند.

۱۲:۳۸ - دوشنبه ۱۳۹۲/۱۱/۱۴

Woman-Prisoner-01

زنان زندانی و فکاهی ـ تراژدی حقوق بشر!

در نزدیکی منزل ما در «اسکاتسدیل» واقع در ایالت آریزونا محوطه ای است غیر مسکونی که هر چند وقت یک بار زنان زندانی را با دست ها و پاها و کمرهای در زنجیر برای بیگاری به این محل آورده و آنها را مجبور به پاکسازی محل و کندن علف های هرز و خار و خاشاک می کنند!

حال تصورش را بکنید چنین رفتاری با زنان در ایران می شد و فرضاً نسرین ستوده یا شبنم مددزاده یا ژیلا بنی یعقوب و یا زنان معمولی در زندان را در «غل و زنجیر» مجبور به چنین اموری می کردند!!!
قدر مسلم فریاد و استغاثه تمامی تریبون های حقوق بشری در «نقض حقوق زنان» در ایران زمین و زمان را بر هم می ریخت! ولی در آمریکا همه چیز بر وفق مراد است!!!
یا آنکه مطابق اسناد «اسنودن» سیستم امنیتی آمریکا بر محور «میلیون» تلفن های شهروندان آمریکائی و اروپائی از صدر اعظم آلمان تا شهروندان معمولی را شنود کرده و آب هم از آب تکان نخورد (!) اما با کشف شنود تلفن محل کار آقای «علی مطهری» (که قطعاًعملی خلاف بود) تریبون های حقوق بشری غرب و دنباله هایش مجدد یاد نقض حقوق بشر در ایران و عدم تامین مکالمات تلفنی شهروندانی ایرانی افتادند!
بعد اوباما در نطق شب گذشته اش در کنگره آنطور حرف زد که شنونده بی اختیار یاد آن بخش از حکایت گلستان سعدی می افتد که:
شبی آتش مطبخ در انبار هیزم حاکم افتاد و املاکش بسوخت وز بستر نرمش به خاکستر گرم نشاند
حاکم همی گفت:
ندانم این آتش از کجا در سرای من افتاد؟
پاسخ شنید: از دود دل درویشان و آه دل بیوه زنان!!!
…
معروف است «چنگیز خان مغول» انگشتری در دست داشت که بر رویش نوشته شده بود:
«زور حق است»!
منطقی که مطابق آن هر اندازه زور داری به همان اندازه هم حق داری!!!

۱۷:۰۳ - چهارشنبه ۱۳۹۲/۱۱/۹

davos-rouhani-kerry

ما هم گزینه داریم: لبخند و تعارف!

چقدر دوست دارم رییس جمهور و یا مسئولان وزارت خارجه کشور من هم مثل مسئولان سایر کشورهای دنیا، با خودشان و با مردمشان رک و راست باشند. خودشان باشند. ادای روشنفکران و قدیسان را در نیاورند. من رییس جمهوری روشنفکر یا تئوری پرداز نمی خواهم، رییس جمهوی می خواهم که سیاستمدار باشد، واقع گرا باشد، طبق اصول و عقاید و عرف و فرهنگ جامعه خودش حرف بزند. مثل رییس جمهور آمریکا یا وزیر خارجه آمریکا. آنها خودشان هستند، ادا در نمی آورند!

اصلا صداقت بهترین چیز است. من واقعا درک نمی کنم که چرا روسای جمهور ما (مخصوصا آقایان خاتمی و روحانی) دوست داشتند و دوست دارند که نقش مسیح را بازی کنند؟ اینکه بخواهیم چهره خوبی از خودمان در دنیا عرضه کنیم واقعا خوب است، اما آیا واقعا (واقعا، واقعا، واقعا…) خیال می کنیم که در میان این هیاهوی تبلیغاتی و رسانه ای و این نظام حاکم بر دنیا، با حرفهای قشنگ روسای جمهور ما چیزی عوض می شود؟ گیرم همه سوت و کف زدند و از سخنان زیبای ما هم تعریف و تمجید کردند، آخرش چه؟ فوقِ فوقش ما را با گفت و گوی تمدنهای خاتمی سرگرم می کنند و بعدش خیلی راحت اسم ایران را در لیست محور شرارت قرار می دهند! و یا بعد از سخنرانی روحانی درباره جهان عاری از خشونت، انگشت تعجب به دهانشان می گیرند و سپس همه گزینه هایشان را دوباره روی میز می گذارند!

سالهاست که سیاست و روابط بین الملل، با واقعیت دارد پیش می رود نه با خیالپردازی (منظورم آرمان نیست) من مخالف سخنرانی هایی که سرشار از حس امید و صلح دوستی باشد، نیستم ولی فکر نمی کنم دنیای پر از جنگ و جنایت ما، با این حرفهای قشنگ و شعارگونه و با آن به به و چه چه ظاهری، وضعیت بهتری پیدا کند. واقعیت این است که زورگوها رک و پوست کنده، از همان تریبونهایی که ما حرفهای قشنگ می زنیم، ما را تهدید می کنند. ما هم بخاطر اینکه با آنها تعارف داریم، فقط لبخند می زنیم. این برای من واقعا قابل تحمل نیست. احساس می کنم از دو طرف به من و به کشورم دارد توهین می شود. یکی از طرف آمریکایی ها و یکی هم از طرف مسئولین محترم کشور خودم!

آقای ظریف می گوید که باید مراقب حرف زدنمان باشیم و از کلمات مناسبی استفاده کنیم. مثلا ایران هسته ای در ادبیات بین الملل معنای خاصی دارد و باعث سوءتفاهم می شود! جالب اینجاست که گزینه نظامی، اصلا و ابدا باعث تعجب و سوءتفاهم نمی شود!

به خدا قسم که نه عقل این را می گوید، نه شرع، نه عرف و نه سیاست. کاش همین یک قلم را از همان دشمنمان یاد می گرفتیم که هم لبخند می زند و هم تعارف ندارد.

۱۳:۵۴ - یکشنبه ۱۳۹۲/۱۱/۶

natanz02

آینده از آن لبوفروشان و لبوخورهاست!

این روزها در تاریخ این کشور ثبت می شود. قطعا در آینده نه چندان دور، مردم ایران بهتر و دقیقتر درباره دروغی به نام پیروزی بزرگ هسته ای حرف می زنند و قضاوت می کنند. مثل امروز که کتاب تاریخ را ورق می زنیم و خاطرات ملی شدن صنعت نفت و مخالفت عده ای به ظاهر هم وطن را با حق طبیعی مردم این سرزمین مرور می کنیم. امروز با خودم گفتم شاید برخی از آنها هم حقیقتا قصد خیانت نداشتند!

فرزندان انقلاب برداشتشان از سیاست و شیوه مملکت داری با هم فرق دارد. آنهایی که امروز کلید دستگاه اجرایی و سیاست خارجی کشور را به دست دارند، بچه های همین مملکتند ولی به تعامل با غرب اعتقاد دارند. از نظر آنها هزینه دادن برای انرژی هسته ای آنهم تحت عنوان کلمات و عباراتی مثل هویت و حیثیت و عزت و غرور ملی و یا در راستای ایستادگی و مبارزه با استکبار معنایی ندارد. این مساله از ابتدا اشتباه بود، حتی اگر دست یافتن به آن، توجیهات اقتصادی و علمی و یا حیثیتی داشته باشد. مهم از نظر آنها، تعامل با غرب است و هرچیزی که این تعامل را بهم بزند، باید کنار گذاشته شود.

پس در اینجا مساله تحریم ها و مشکلات اقتصادی مردم به یک موضوع حاشیه ای تبدیل می شود؛ مساله اصلی عدم چالش و تقابل با کدخداست. در هر مساله ای. امروز انرژی هسته ای، فردا لابد خیلی چیزهای دیگر. یکی از موارد اختلاف فرزندان انقلاب همینجاست. آنها این عقب نشینی و پلمپ کردن تاسیسات هسته ای کشور را یک پیروزی بزرگ می دانند و ما آنرا گرفتن روح انقلابی از کالبد ایرانی.

اشتباه نشود. برخی بی شرمانه همه منتقدان مذاکرات اخیر را مقابل مردم قرار می دهند و ادعا می کنند که این منتقدان از درد و رنج مردم بی خبرند و یا حتما منافعشان در چالش با غرب است! نخیر. ما هم از جنس همین مردمیم. از جنس همین لبوفروشها و لبوخورها! ما هم در همین هوا نفس می کشیم. خوشبختانه به همه دردها هم مبتلاییم. از مسکن مهر گرفته تا گرانی و تورم. ما هرگز نگفتیم که انرژی هسته ای به هر قیمتی. ما هم می دانیم که به جای روحانی، هرکسی که رییس جمهور می شد، احتمالا چاره ای جز مذاکره نداشت، اما مذاکره به چه روشی؟ این چه مذاکره ای هست که پیشاپیش دستهایت را بالا ببری و خودت را بدهکار همه عالم و آدم بدانی (حتی عربهای منطقه!) این چه مذاکره ای هست که مقابل گرگترین آدمهای روی زمین که به همه سوراخ سمبه های سیاست واردند، لبخند بزنی و در همان صد روز اول، همه سی سال گذشته ات را پاک کنی؟! همین یک قدم برای سیاستمداران و دولتمردان آمریکا کافی بود تا آخر و عاقبت شما را بخوانند!

سیاست یعنی همین. پستی و بلندی دارد. این روزها را قبلا هم دیده بودیم. روزی همین جناب روحانی در تهران به همراه وزرای خارجه اروپایی تعلیق غنی سازی کشورمان را جشن گرفت و آن پیروزی بزرگ را به ملت ایران تبریک گفت! یادم هست آن روز، چند نفر از بی تفاوت ترین آدمهای این کشور که از آنها انتظار غیرت و حساسیت نداشتیم، چنان از طعم تلخ شکست و عقب نشینی پریشان بودند که ما آنها را دلداری می دادیم!

بله آقای رییس جمهور! مردم حواسشان به آنچه مرقوم داشته اید، هست. هویت ملی یک امر تخیلی نیست، محصول یک تاریخ است. به هرحال این روزها هم می گذرد. درست مثل آن روزها که گذشت و از دل دولت اصلاحات، شخصی مثل احمدی نژاد به قدرت رسید. خوشبختانه نخبه سالاران دولت کلید، در تعامل با مردم چندان تخصص ندارند. آنها متخصص رنجاندن لبوفروشان و سیب زمینی خورها و رانندگان تاکسی و بی سوادها هستند. یعنی همان مردمی که در آن واحد نظرشان، هم مهم هست، هم نیست! یک بار به بهانه نظرسنجی، یک بار به گناه لبوفروشی! مردم این تناقض ها را می بینند، می فهمند و تصمیم می گیرند…

۱۸:۵۴ - چهارشنبه ۱۳۹۲/۱۱/۲

iran-5+1

آماده باش برای مذاکرات جامع هسته ای

سرانجام روز سی‌ام دی‌ماه ۹۲، موعد آغاز اجرای برنامه اقدام مشترک یا همان توافق ژنو فرارسید و از امروز مفاد این توافق باید عملی شوند.

روند حصول توافق مزبور خود ماراتنی نفس‌گیر و سخت بود. با روی کار آمدن دولت یازدهم در ایران، سیر مذاکرات هسته‌ای با روشی متفاوت از روش سال‌های قبل دنبال شد. مهم‌ترین تغییر در رویکرد جمهوری اسلامی ایران انتقال مسئولیت مذاکرات از دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی به وزارت امور خارجه بود. به این ترتیب، محمدجواد ظریف و تیم همکار وی در وزارت خارجه مسئولیت مذاکرات هسته‌ای را بر عهده گرفتند.

وزارت خارجه و ۱+۵ خیلی زود توانستند مذاکرات را آغاز کنند. شهر ژنو در سوئیس بر اساس توافق بین ظریف و کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، به‌عنوان مکان برگزاری مذاکرات انتخاب شد. در دوره‌های قبلی هم ژنو ۳ بار میزبان مذاکرات بود و در این دوره نیز تا حصول توافق، ۳ بار دیگر (ژنو ۱، ژنو ۲ و ژنو ۳) میزبان این مذاکرات شد.

مذاکرات ژنو ۱، محل ارائه طرح ایران به ۱+۵ بود. این طرح شامل هدف مشترک، گام اول و گام نهایی بود. هدف ایران این بود که با پایان گام نهایی تمام تحریم‌های ضدایرانی اعم از تحریم‌های شورای امنیت و تحریم‌های آمریکا و اتحادیه اروپا لغو شده و از سوی دیگر پرونده هسته‌ای ایران به یک پرونده عادی در چارچوب ان‌پی‌تی تبدیل شود. به عبارت دیگر، ایران در یک دوره زمانی محدود، پس از پذیرش برخی محدودیت‌ها در برنامه هسته‌ای خود به یک عضو عادی غیرهسته‌ای ان‌پی‌تی تبدیل می‌شود. منظور از غیرهسته‌ای، کشور فاقد سلاح هسته‌ای است.

مذاکرات ژنو ۲ سنگین‌تر و سخت‌تر از مذاکرات ژنو یک بود. از میانه راه، وزاری خارجه کشورهای ۱+۵ هم به مذاکرات اضافه شدند و مذاکرات تا مرحله حصول توافق پیش رفت. با این حال در روز آخر و با دخالت وزیر امور خارجه فرانسه، لوران فابیوس که به‌زعم خود به‌دنبال لحاظ کردن دیدگاه‌های کشورهای منطقه خاورمیانه در مذاکرات بود، ژنو ۲ بدون حصول توافق به پایان رسید.

ژنو ۳، مجموعه‌ای از مذاکرات فوق‌العاده نفس‌گیر بود که باز هم با حضور وزرای خارجه کشورهای ۱+۵ برگزار شد و سرانجام در سحرگاه سوم آذرماه منجر به حصول توافق ژنو یا برنامه اقدام مشترک شد. این برنامه، یک برنامه شش ماهه است که می‌تواند یک‌بار دیگر تمدید شود اما با توجه به اینکه مرحله بعدی مذاکرات یعنی «مذاکرات جامع» باید حداکثر یک‌سال به طول بینجامند، امکان تمدید بیش از یک‌بار را ندارد مگر اینکه باز هم توافق دیگری برای ادامه بیش از یک‌سال توافق بین هفت کشور حاصل شود.

با انتشار سند برنامه اقدام مشترک، موجی در بین رسانه‌ها و کارشناسان داخلی آغاز شد. برخی که دیدگاه‌های نزدیک به دولت داشتند به‌حمایت تمام‌قد از توافق ژنو پرداختند و برخی دیگر که منتقد سیاست‌های دولت یازدهم هستند، انتقاداتی جدی را به متن سند وارد کردند.

۱۵:۳۱ - سه شنبه ۱۳۹۲/۱۱/۱

U.S. Secretary of State John Kerry (R) shakes hands with Iranian Foreign Minister Mohammad Javad Zarif after a ceremony at the United Nations in Geneva November 24, 2013. Iran and six world powers reached a breakthrough agreement early on Sunday to curb Tehran's nuclear programme in exchange for limited sanctions relief, in a first step towards resolving a dangerous decade-old standoff. REUTERS/Denis Balibouse (SWITZERLAND - Tags: POLITICS ENERGY) - RTX15QM8

موافقتنامه یا زیارتنامه ژنو؟

رئیس‌جمهور ساعاتی پس از توافق ژنو ـ ۳/۹/۱۳۹۲: «حقوق هسته‌ای و حق غنی‌سازی ملت ایران مورد اذعان قدرت‌های جهانی که سال‌ها سعی بر انکار آن داشتند قرار گرفت، دستاوردهای قطعی این توافق اولیه، به رسمیت شناخته شدن حقوق هسته‌ای ایران بوده است… اینجانب با تبریک این توفیق الهی و با تقدیر و تشکر از پشتیبانی‌های بی‌شائبه ملت بزرگ ایران…».

رئیس‌جمهور در اجتماع مردم خوزستان ـ ۲۵/۱۰/۹۲: «ما حاضر نیستیم یک میلیمتر از حقوق خود عقب‌نشینی کنیم. ما حاضر نیستیم در بهره‌مندی از فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای از حقوق خود کوتاه بیاییم و می‌گوییم فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر. فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای حق قانونی ماست و از آن کوتاه نخواهیم آمد».

جملات اولیه پس از توافق ژنو نشان می‌دهد در ابتدا تصور می‌شد به عنوان دستاورد قطعی موافقتنامه ژنو، قدرت‌های جهانی که سال‌ها حقوق هسته‌ای ایران را انکار می‌کردند آن را به رسمیت شناخته‌اند آنچنان که به عنوان پیروزی بزرگ ملی جای جشن و تبریک و تقدیر و تشکر دارد اما جملات اخیر آقای رئیس‌جمهور که خیلی شبیه جملات رئیس‌جمهور قبلی در ۸ سال گذشته در چنین اجتماعاتی است، گویای آن است که هنوز این حق به رسمیت شناخته نشده و قدرت‌های جهانی همچنان آن را انکار کرده و به دنبال اعمال فشار برای کوتاه آمدن و عقب‌نشینی ما هستند که آقای رئیس‌جمهور تاکید می‌کنند ما از حقوق هسته‌ای خود کوتاه نخواهیم آمد و عقب‌نشینی نخواهیم کرد.

تغییر ۱۸۰ درجه‌ای ادبیات آقای رئیس‌جمهور در این باره آن هم در مدتی کمتر از دو ماه این حقیقت تلخ را که براساس موافقتنامه ژنو قدمی در جهت استیفای حقوق هسته‌ای و ملی ایران به جلو نرفته‌ایم، آشکار می‌کند، طوری که اگر نام و تاریخ اظهارات اخیر آقای رئیس‌جمهور را حذف کنیم، عموما تصور خواهد شد این جملات، اظهارات آقای احمدی‌نژاد در اجتماع مردم در سال‌های گذشته است. این همان حقیقتی است که کارشناسان و متخصصان در این دو ماه براساس تجزیه و تحلیل علمی آن را نشان داده و اثبات کردند. حتی آمریکایی‌ها درحد اظهار یک شعار تبلیغاتی هم به آقای رئیس‌جمهور اجازه ندادند و بلافاصله بر پوشالی بودن آن با هدف خوراک داخلی تصریح کردند و تاکید کردند مهم اقدامات عملی است که ایران موظف است از امروز انجام دهد. براین اساس اکنون باید ببینیم کارکرد و نتیجه عملی «موافقتنامه ژنو» چیست؟ عصاره موافقتنامه ژنو این است که ایران، در گام اول کوتاه‌مدت ۶ ماهه تمام نگرانی‌های اصلی طرف‌های مقابل به سرکردگی آمریکا که روند رشد و توسعه برنامه هسته‌ای ایران بوده را در همه ابعاد متوقف می‌کند و در همه زمینه‌ها با صرف نظر از خط قرمز خود (غنی‌سازی صنعتی) در نقطه کنونی درجا می‌زند. بدین ترتیب اهرم اصلی ایران از کار می‌افتد اما اهرم اصلی آمریکا که تحریم‌های اصلی نفتی و بانکی و انکار حقوق هسته‌ای ایران است همچنان پابرجا می‌ماند و فقط آمریکا در این شش ماه اجازه دسترسی به حدود ۶ میلیارد دلار از درآمدهای توقیفی ایران را آن هم به صورت اقساط می‌دهد. از امروز اجرای این موافقتنامه آغاز می‌شود و قسط اول از ۵ درصد از اموال خود را آن هم در ایام دهه فجر حتما با پایکوبی به‌دست خواهیم آورد.

موافقتنامه یا زیارتنامه ژنو؟

اکنون لیست اقداماتی که ما در گام اول کوتاه‌مدت ۶ ماهه باید انجام دهیم کاملاً در رسانه‌ها منتشر شده و به طور واضح نشان می‌دهد ما برگشته‌ایم عقب و حتی در نقطه‌ای کمتر از خط قرمزمان یعنی کمتر از غنی‌سازی صنعتی ایستاده‌ایم و امکان ادامه و توسعه برنامه هسته‌ای تا مرحله غنی‌سازی صنعتی را نداریم. اگر لیست را دقیقا ملاحظه کنیم خواهیم دید که همه امتیازات ممکن و حتی فراتر از امکانات‌مان را به قول خاویر سولانا بسیار سخاوتمندانه داده‌ایم. دیگر چیزی نداریم که بدهیم و دستمان کاملا خالی شده است اما طرف مقابل فقط امکان دسترسی به حدود ۶ میلیارد دلار از درآمدهای ما که بالغ بر ۱۰۰میلیارد دلار می‌شود را آن هم قسطی می‌دهد و تحریم‌های اصلی نفتی و بانکی دست‌نخورده می‌ماند و حق غنی‌سازی ما را هم همچنان انکار می‌کنند بنابراین در قدم اول نگران اصلی آنها فورا برطرف می‌شود ولی نگرانی اصلی و مشکلات اصلی ما همگی برای یک گام درازمدت و طولانی نامعلوم و مبهم می‌ماند. بر این اساس هر آنچه آنها می‌خواستند نقدا به دست آوردند ولی هرآنچه ما می‌خواهیم موکول شده است به یک وعده طولانی‌مدت نامعلوم، یعنی دیگر ما اهرم فشاری برای طرف مقابل نداریم که آنها را وادار کنیم به خواسته‌مان تمکین کنند و همانطور که تیم مذاکره‌کننده گفته‌اند برای گام دراز مدت کار سختی در پیش است و باید مردم دعا کنند. این کلمه آخر درست‌ترین واژه است و با اجرای موافقتنامه ژنو از امروز دیگر چیزی در دستمان نمانده و از این به بعد راهی جز دعا و راز و نیاز و نذر برای‌مان باقی نمانده است. برای همین موافقتنامه ژنو برای خواست‌های آمریکا و طرف‌های مقابل یک نقدنامه است ولی برای خواسته‌های ما یک زیارتنامه. برای سال‌های طولانی باید مرتب برای تحقق هریک از خواست‌ها و نیازهایمان دعا و نذر کنیم. البته تیم مذاکره‌کننده چشم به کرم کدخدا بسته که براساس کرمش یک چیزهایی بدهد. اگرچه او گفته کرمی ندارد و اگر بتواند پیچ و مهره برنامه هسته‌ای ایران را از جا کنده و از کار می‌اندازد اما تیم مذاکره‌کننده می‌گوید اینگونه اظهارات جنبه خوراک داخلی در آمریکا دارد و امیدوار است بالاخره کدخدا حداقل به خاطر عدم تضعیف این تیم، هرازگاهی گوشه چشمی و کرمی نشان داده و اجازه دهد کمی از دلارهای خودمان به دستمان برسد تا کمی وضع اقتصادی بهتر شود و مردم در مقایسه با گذشته سخت، احساس رضایت کنند.

۰۱:۴۲ - دوشنبه ۱۳۹۲/۱۰/۳۰

akbar-torkan

چون به روحانی رأی ندادیم، حامی بی قانونی هستیم؟!

«شما فکر نکنید که یک نفر در مملکت وجود دارد که می‌گوید من قانون را قبول ندارم، بلکه این یک جریان مشخص بود که می‌گفتند ما قانون را قبول نداریم. اکنون ۴۹.۵ درصد آرا را شامل می‌شوند. این ۴۹.۵ درصد آرا کسانی بودند که در مقابل جریانی که مقابل قانون ایستاد سکوت کردند. این ۴۹.۵ درصد سکوت کردند و نگفتند که تو بی‌جهت فکر کردی که می‌توانی قانون را قبول نداشته باشی».
آنچه خواندید اظهارات اکبر ترکان، مشاور ارشد حسن روحانی بود! اظهارتی که شبهات عجیبی با نظریه جهانی! “فرزند آذربایجان – داماد لرستان” و رویکرد قبیله گرایی در نگاه سیاسی دارد!

یکی دیگر از مشاوران روحانی هم که فکر می‌کند بسیار بسیار می‌فهمد! با توهین به مردم می‌گوید:
“خیلی طبیعی است که من غریزی، احساسی و پوپولیستی تربیت بشوم. صدا و سیما هم که چقدر به این جریان کمک می کند، می رود از یک لبو فروش می پرسد نظر شما درباره برنامه هسته ای چیست؟، این خیلی اثر می گذارد. یا یک راننده تاکسی که از ۵ صبح تا ۱۲ شب باید در این خیابان ها بدود تا هزینه ۳ بچه دانشجویش را درآورد، سر چهارراه از او می پرسند که نظر شما درباره برنامه هسته ای و مذاکرات ژنو چیست؟ او چه دانشی دارد که یک واکنش منطقی به این سوال بدهد.”

حتی برخی استانداران این دولت، میزان شعور مردم استان‌های مختلف را با هم مقایسه می‌کنند و به تفرقه افکنی قومیتی دامن می‌زنند و…

البته شاید این صحبت‌ها چیز عجیبی نباشد!
وقتی خود روحانی می‌گوید:
“مردم در ۲۴ خرداد به افراط، تفریط، خشونت، خودرأیی، تک رأیی، عدم مشورت و عدم تدبیر رأی ندادند و به اعتدال، تدبیر و عقلانیت رأی دادند.”
از دیگران چه انتظاری باید داشت؟!

این اظهارات و عدم واکنش روحانی به این بی‌احترامی‌ها، نشان از وجود یک منظومه فکری هماهنگ در رأس مدیران و مشاوران دولت یازدهم دارد. رویکردی که بر اساس شواهد موجود و این اظهارات سخیف، به دنبال دسته بندی، درجه بندی شهروندان و صف بندی و در مقابل هم قرار دادن گروه‌های مختلف مردم و در مقابل هم قرار دادن آنها دارد و این راهکاریست که می‌توان با استفاده از آب گل آلود آن و حاشیه سازی‌هایش، ذهن جامعه را از وعده‌های انتخاباتی دولت تدبیر و امید! و مطالبه‌گری مردم از این دولت، منحرف و دور کرد.

آقای رییس جمهور؛ مشاوران و دیگر مدیران دولت تدبیر و امید!
بماند که شاید خیلی از همین رانندگان تاکسی در ایام انتخابات یازدهم ریاست جمهوری پوسترهای بنفش رنگ منقش به تصویر رییس جمهور فعلی را به شیشه تاکسی خود نصب کرده بودند؛
بماند که شاید تعداد زیادی از همین لبو فروش‌ها و سبزی فروش‌ها و کارگران ساختمانی سر چهارراه‌ها و دیگر اقشار به قول مشاور شما “بدون دانش و بدون منطق” به دولت راستگویان! شما رأی داده باشند (که اگر این ادعای شما درست باشد، دولت شما بی‌منطق و غیر علمی است زیرا تعداد زیادی از افراد بی‌سواد یا کم سواد و بی‌منطق به آن رأی داده‌اند!)
بماند که شاید تعداد زیادی از همین لرها و بختیاری‌ها و خوزستانی‌ها، که به قول آقای استاندار دولت فخیمه‌تان سطح شعورشان […] است، سبد رأی لب مرزی شما را با اختلاف چند دهم درصدی از نفر دوم انتخابات بالاتر آوردند؛
و بماندهای دیگر…

اما یادتان باشد:
این تفکر که “هرکسی به من یا جریان فکری من رأی نداد یا با من نبود یک بی‌قانون است” یک تفکر برخواسته از نگرش و روحیه انحصارطلبانه و دیکتاتور مأبانه است و لاغیر.

آقای مشاور ارشد رئیس جمهور!
بی‌قانون، همان فردی است که شما در سال ۸۸ به آن رأی دادید [که البته رأی دادن به او حق شخصی و قانونی شما بوده] و در ستاد انتخاباتی‌اش فعال بودید و با توهماتش کشور را به آشوب کشید و فتنه ۸۸ را رقم زد، نه ۴۹.۵ درصد از مردم شرکت کننده در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری، خصوصاً مردم مظلوم قشرهای مستضعف و درد کشیده و زحمت‌کش این آب و خاک که بُرد شکننده و ناپلئونی! رقیب خود را با کمال وقار و مردانگی و آزادگی پذیرفتند و تبریک گفتند.

و در پایان، اول خودم و بعد شما (دولت یازدهم) را به این آیه نورانی از قرآن کریم گوشزد می‌کنم:
پس تا می‌توانید تقوا پیشه کنید و در دین داری بکوشید که راه رستگاری است. (تغابن/۱۶)

۱۶:۲۱ - پنجشنبه ۱۳۹۲/۱۰/۲۶

shirazi-05

آنچه باید درباره جریان شیرازی‌‌ها و فرقه انحرافی در شیعه دانست

جریانی که یکی از بسترهای رشدش را از طریق هیات­های مذهبی دنبال می­ کند. این جریان غیرمعقول که بدون نگاه به مکان و زمان و بدون توجه به مسائل جاری در جهان اسلام، به اشاعه بدعت­هایی می­پردازد که نتیجه آن جز کشتار شیعیان بی­گناه نیست.

شبکه‌های ماهواره­ای متعدد، امپراتوری اینترنتی و مراکز وسیع آموزشی در کشورهای مختلف اسلامی، تنها ثمره بخشی از حمایت‌های مادی و توزیع پول‌های کلان این جریان است. این در حالی است که کشورهای اروپایی شبکه‌های بین المللی جمهوری اسلامی ایران را می‌بندند و شبکه المنار حزب­الله در بسیاری از ماهواره‌ها توقیف شده و اجازه پخش ندارد.

این جریان باوجود اینکه ادعای حمایت و دستگیری از تمام شیعیان و محبان اهل بیت را دارد، اما در ماجرای سوریه کوچک­ترین اظهارنظری نکرده است. حتی زمانی­که دشمن در صدد تخریب مرقد مطهر حضرت زینب(سلام الله علیها) بود هیچ عکس ­العملی از این فرقه نشان داده نشد. تکته جالب ماجرا جایی است که تنها جریان مسلمانی که بعد از تکفیری‌ها علیه سید حسن نصر الله در لبنان فعالیت می‌کند، این جریان است.

راهکار این فرقه در جذب هیئات مذهبی تاکید بر هیات غیرسیاسی است. دلیلی که این جریان بر این مساله اقامه می کند فرار مردم عادی از هیئات با بیان مسائل سیاسی است. ولی این فرقه در اصل، به دنبال ایجاد شکاف بین هیات­ ها و نظام اسلامی هستند.

در ادامه به بخشی از تاریخچه فعالیت و اندیشه­ های انحرافی این جریان اشاره خواهیم کرد:

از نماز خواندن پشت امام تا مقابله با انقلاب اسلامی

آیت‌الله سید محمد شیرازی برادر بزرگ‌تر شیرازی‌هاست که از همان ابتدای مطرح شدن امام به عنوان زعیم تشییع با ایشان مشکل پیدا کرد. با وجودی که مرحوم آیت‌الله شیرازی هنگام ورود امام به کربلا استقبال بسیار خوبی از ایشان به عمل آورد و حتی از امام خواست که به جای او در صحن امام حسین نماز جماعت بخواند، اما پس از رحلت آیت‌الله العظمی حکیم و طرح مرجعیت آیت‌الله شیرازی از سوی کربلایی‌ها این روابط تیره و سرد شد.

در خاطرات روز ورود امام به کربلا و سنگ تمام سید محمد شیرازی در استقبال از امام گفته شده است: «عصر روز جمعه ۱۶/۷/۴۴ امام خمینی همراه با شهید سید مصطفی و شماری از علما و روحانیان عازم کربلا شد. در سی کیلومتری شهر کربلا در قصبه «مسیب» نزدیک پانصد نفر از علما و محصلان علوم اسلامی کربلا و نجف و شماری از مردم به استقبال امام شتافتند. هنگام ورود به کربلا بلندگوی صحن مطهر امام حسین (ع) به صدا در آمد و ورود امام خمینی را به پیشگاه قهرمان شهید کربلا حضرت حسین بن علی علیه السلام و عموم اهالی آن شهر مقدس تبریک گفت و رو به آستانه حضرت امام حسین (ع) کرد و گفت: «امروز یکی از فرزندان فداکارت که به پیروی از راه و فکر تو قیام کرده و آوارگی کشیده به حضورت می­آید» آنگاه خطاب به امام خمینی گفت: «ای مجاهد!، ای قائد! به شهر جدت حسین خوش آمدی». پلاکاردی در درب قبله صحن مطهر حضرت امام حسین (ع) بالا برده بودند که این شعار روی آن جلب نظر می‌کرد: «ترفوف رایه­الاسلام بید آیه الله الخمینی»

۱۷:۰۱ - یکشنبه ۱۳۹۲/۱۰/۲۲

pai-ke-ja-mand

«عدالت» هم مثل «شلمچه» «سه راهی شهادت» دارد

من نوشت:
وزارت فرهنگ و ارشاد جمهوری اسلامی ایران! این روزها شمشیر را برای آنهایی که به قول حسین قدیانی، درباری نیستند! از رو بسته است!!!
بچه های قلم از یالثارات و ۹ دی و وطن امروز که بزرگ تر نیست! کسی را هم در آن بالا بالاها! برای پادرمیانی ندارد و اینطور که پیش می رود، خیلی بعید نمی دانم که همین فردا، بچه های قلم را هم با بیش از یازده سال فعالیت فرهنگی در فضای مجازی، به اتهام بازنشر دردنوشته های آنهایی که دولت تدبیر و امید را درک نکرده اند!!! تخته کنند!
زیبا گفتی حسین قدیانی: «عدالت» هم مثل «شلمچه» «سه راهی شهادت» دارد.

متن زیر نوشته حسین قدیانی در روزنامه وطن امروز است که بدون کم و کاست و توضیح اضافه، پیشنهاد می کنم به جای یک بار، چند بار خوانده و به نام و نشان برخی افرادی که در آن آمده است دقت بیشتری کنید!
همین!

«عدالت» هم مثل «شلمچه» «سه راهی شهادت» دارد
به «زمین صبحگاه دوکوهه» قسم، مخ «قطار اندیمشک» دارد سوت می‌کشد این روزها.
در دولتی که اهانت به ساحت قدسی حضرت زهرا‌(س)… همان حضرت زهرای بچه‌های پهلو شکسته «کربلای ۵» تحمل می‌شود، ما را ممنوع القلم، بلکه دادگاهی کرده‌اند تا هیچ چیز از فساد نفتی کرسنت آقازاده فتنه‌گر که در دوران وزارت همین وزیر نفت فعلی رخ داده بود، ننویسیم. دزدی را لیبرال‌های کرسنت کرده‌اند، تذکرش را ما گرفتیم! مگر در پرونده کرسنت، پای چند طبقه اختلاس، امضا شده که ما را از شرح آن ممنوع‌القلم کرده‌اند؟! خداوند بیفزاید بر درجات شهدای شرق ابوالخصیب. امضای سرخ‌شان، پای فتوحات واجب‌الشرح است، نه دله‌دزدی‌های لازم‌السکوت! الحق که وصیتنامه‌ها کجا و متن بعضی قراردادها کجا؟! خوب است برای ما، بعضی‌ها، خط‌قرمز معین نمی‌کنند، و الا باید فکر می‌کردیم آقازاده کرسنت، «علیه‌السلام» است!

اصلا نکند گیردادن ما به تخلفات کرسنت هم مخل روند مذاکرات است و ما نمی‌دانیم! دیده بودیم در زمین، مین بگذارند، ظاهرا در زمان هم می‌شود گذاشت! و در زمین عدالت هم! خودی‌ها چه مین‌های بدی می‌کارند! از قرار، «عدالت» هم مثل «شلمچه»، «سه راهی شهادت» دارد.
سردار یک دست کربلای ۵، حاج حسین خرازی! آزادی بیان ما در خطر است. به قلم ما که رسید، آسمان دولت اعتدال، تپید! در جمله «ما ممنوع‌القلم‌ها را سریع‌القلم کرده‌ایم» تشخیص میزان صداقت، آسان است. ما انتظار داشتیم «کربلای ۵» خط قرمز دولت باشد، نه «کرسنت».

«کربلای ۵» دربار ندارد که قزوه، شاعر درباری باشد. سراینده «مولا ویلا نداشت» در جناح عدالت است. هنگامی که بچه‌های مخابرات آمدند روستای شهیدآباد مازندران تا تلفن خانه مادر شهید را بکشند، شیرزن جواب‌شان داد؛ «بچه من در لشکر ۲۵ کربلا، خودش بیسیم‌چی بود، اول بروید خانه دیگر اهالی».
بی‌خیال روزگار، من هنوز دوست دارم دست تکان دهم برای «قطار اندیمشک». آخر امروز چهارشنبه، به شب که برسد، بیست و هفتمین سالگرد عملیات «کربلای ۵» است اما بعضی شعرا، فقط خوب می‌دانند از یازدهم سپتامبر دقیقا چند روز گذشته و آمار توله‌های اوباما دست‌شان است
بعضی شعرا آخرش هم نفهمیدند که ۲۴ از ۱۳ بزرگ‌تر است و ۴۰ از جفت‌شان. بعضی شعرا سال ۸۸ «مداح توهم» شدند و در «دربار آقازاده‌ها»، سبیل‌شان با «تقلب» چرب شد. بعضی شعرا، در «دربار فتنه»، بچه‌های کانال پرورش ماهی را به قطر گردن «م – ه» و چند اسم مخفف و خار و خفیف دیگر فروختند.

شعرهای‌شان هست! بعضی شعرا، علاوه بر شعر، شِر هم می‌گویند و اغلب شِر می‌گویند و یادشان رفته «دوئیجی» کجاست و «حاج بخشی» که بود! یک بار در کودکی داشتم «مولا ویلا نداشت»را می‌خواندم، خیال کردم نام سراینده‌اش «غزوه» است، بعد دیدم این درست‌ترین اشتباه عمرم بوده!
شهدای «کربلای ۵» هیچ کدام دربار نداشتند، حسین غلام کبیری، بچه شاه‌عبدالعظیم بود، امیرحسام ذوالعلی دربار نداشت و مولای ساکن در چند کوچه پایین‌تر از سه‌راه جمهوری، هنوز هم ویلا ندارد.
قزوه شاعر انقلاب است و انقلاب دربار ندارد. ساعت دست بعضی شعرا اما همچنان با موسسه تنظیم می‌شود! نشان به نشان فتوحات «کربلای ۵» هر کجا بحث امتیاز گرفتن از دشمن است، نام بسیجی می‌درخشد. شاعران دولتی را اتفاقا همین وقت‌ها می‌توان شناخت.

«خانه شعر»، «همت» را قبول دارد اما بی‌وصیتنامه‌اش و البته «دولت» را بیشتر از «همت» دوست دارد. هفت شهر عشق را بسیجی گشت، «خانه شعر» هنوز اندر خم قر و فر سبیل و کلاه فرانسوی است.

شاعر «قطار اندیمشک»، قزوه عزیز! امشب بچه‌های «کربلای ۵» به خط می‌زنند.
زمین و زمان را مین‌گذاری کرده‌اند، دوباره باید «سربند یا زهرا‌(س)» بست…
«حالا قطار بر ریل گلوله‌ها خواهد رفت… و سوزن‌بان بهشت در سه‌راهی شهادت ایستاده است».

۱۳:۱۳ - چهارشنبه ۱۳۹۲/۱۰/۱۸

sefarat-england

آینده این کشور دست بچه هایی است که ما تربیت می کنیم!

در سکانسی از فیلم قلاده های طلا، در ملاقات دختر جاسوسی که کارمند سفارت انگلیس است با رئیسش، جملاتی طلایی رد و بدل می شود.
دختر نگران است که مسئولین سفارت به دلیل شلوغی ها ایران را ترک کنند و او تنها بماند.
مرد مسئول سفارت [سفیر انگلیس در تهران، سایمون گس] می گوید:
“ما سیصد ساله که توی این مملکتیم و نرفتیم. می دونی چند نفر از دست اندرکاران این کشور، خودشون یا بچه هاشون، تو دانشگاه های ما تربیت شده ند؛ یا تحت تربیت ما در دانشگاه های استرالیا و کانادا که هنوز مستعمره بریتانیاست. آینده این کشور دست بچه هایی است که ما تربیت می کنیم. پدر و مادرشون جرأت برخورد با ما رو ندارند. ما تازه شروع کرده ایم برای همه ارکان حاکمیت شون از حوزه و مرجعین تا دانشگاه و مجالس و دولت برنامه ریزی می کنیم.
پس ما هستیم، اینها میرند!”

زیاد قائل به نگاه “دایی جان ناپلئونی” به مشکلات و سیاست نیستم ولی نمی توان حقایقی را هم که در این سکانس و دیالوگ های مطرح شده در آن آمده است را نادیده گرفت.
تاریخ معاصر ایران نشان دهنده این واقعیت است که بخش اعظمی از مدیران اجرایی کشور، در حال حاضر یا خودشان یا خانواده شان در خارج از کشور به خصوص انگلیس، آمریکا و کانادا زندگی و تحصیل کرده یا می کنند و حتی برخی دارای تابعیت دوگانه هستند!
از خاوری ها و مهدی و فائزه هاشمی ها و نعیما طاهری ها و… که بگذریم، به گفته نشریه آمریکایی آتلانتیک، تعداد فارغ‌التحصیلان دکترا از آمریکا در کابینه روحانی بیشتر از دولت اوباما است!!!

کسی هم نمی تواند منکر شود که دانشجویان خارجی و اتباع دیگر کشورها در کشور متبوع هر دولتی، به عنوان یک عصری که می توان بر روی آن به عنوان مهره ای برای آینده آن کشور که در راستای اهداف آن دولت عمل کند، سرمایه گذاری اطلاعاتی و امنیتی نکند. به بیان دیگر، یکی از وظایف اصلی سرویس های امنیتی و جاسوسی، تربیت و استخدام عامل نفوذی در بین اتباع دیگر کشورهاست و چه بهتر که آن عامل، یک مدیر آینده در نظام کشور حریف یا رقیب باشد!

۱۵:۲۳ - دوشنبه ۱۳۹۲/۱۰/۱۶

  • صفحه 13 از 33
  • « بعدی
  • «
  • ...
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • ...
  • 20
  • 30
  • ...
  • »
  • قبلی »

قلم نوشت

  • هفتمین جشنواره وقف چشمه همیشه جاری
  • پوستر پویش بین المللی «نسل سلیمانی» رونمایی شد
  • هاشمی رفسنجانی: جوابی برای استدلال‌های رهبری نداریم
  • فراخوان دلنوشته‌ای برای «حاج قاسم» + لینک ثبت‌نام
  • واکنش رهبر انقلاب به روایت ناقص هاشمی از ادعای موافقت حضرت امام با مذاکره
  • طریقت هنر علیه “هنر کاباره” | بخش هفتم
  • طریقت هنر علیه “هنر کاباره” | بخش ششم
  • طریقت هنر علیه “هنر کاباره” | بخش پنجم
  • طریقت هنر علیه “هنر کاباره” | بخش چهارم
  • طریقت هنر علیه “هنر کاباره” | بخش سوم
  • طریقت هنر علیه “هنر کاباره” | بخش دوم
  • طریقت هنر علیه “هنر کاباره” | بخش اول
  • می پرسید چرا به عدالت نرسیدیم؟ جواب می دهیم!
  • چرا ناگزیریم به خیریه های مقامات مسئول حساس شویم؟!
  • اصولگرایی برابر با نظام و رهبری نیست
  • التهاب روانی جامعه، از آب خوزستان تا مائده هژبری
  • ۲۰۳۰؛ امضای مسئولین ساده اندیش، بر سند اسارت فرهنگی
  • مدعیان خط امام مردود مرداد!
  • انقلابی بمانیم تا انقلاب بماند
  • مجلس اقتصادمحور یا مجلس سیاست‌باز؟!
  • چرا اصلاح‌طلبان به غربی‌ها پیغام دادند که باید از مردم ایران انتقام گرفت؟
  • عقب‌نشینی‌های ضددیپلماتیک را پایانی هست؟
  • پیام ژئوپلتیک دیدار پوتین با رهبر انقلاب
  • چه‌کسی بود صدا زد سیمان؟
  • عقربه های نیویورکی
  • دیپلماسی هپروتی!
  • گام‌های راهبردی آمریکا برای نفوذ در ایران
  • برجام بالاتر از قانون نیست!
  • توطئه‌های سفارت خبیث
  • کاسبان واقعی تحریم!

ویدئو قلم

حسن رحیم پور ازغدی
بررسی ابعاد فرهنگی سند ۲۰۳۰ توسط رحیم پور ازغدی

تصویر روز

rehlat-emam
انتظار فرج از نیمه خرداد کشم
?? ?????? ?????...
از وضعتان مطلعم…

دسترسی سریع

  • صفحه اصلی
  • تبلیغات در بچه های قلم
  • همیاری
  • نقشه سایت
  • درباره ما
  • تماس با ما

خبرنامه

برای اطلاع از به روزرسانی‌ها و دیگر اخبار مرتبط با سایت، در خبرنامه اینترنتی ما عضو شوید.

سامانه پیامکی

جهت عضویت در سامانه پیام کوتاه بچه‌های قلم، عدد 22 را به شماره 30007227001212 ارسال نمایید.

كليه حقوق مادی و معنوی، متعلق به بچه های قلم می‌باشد.

  • صفحه اصلی
  • تبلیغات در بچه های قلم
  • همیاری
  • نقشه سایت
  • درباره ما
  • تماس با ما

[ بچه های قلم را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید ]