بچه های قلم
  • صفحه اصلی
  • قلم نوشت
  • اشک قلم
  • قلمخند
  • رادیو قلم
  • ویدئو قلم
  • تصویر روز

بچه‌ های قلم » قلم نوشت

حسن روحانی

دعوت به همه‎پرسی یعنی: باوجود همه امتیازاتی که دادیم، کدخدا قانع نشد!

علی نادری
رئیس جمهور در روزهای گذشته از لزوم همه‎پرسی در برخی مسائل مهم کشور سخن گفته و همه‎پرسی را راهکار حل برخی از مشکلات بزرگ کشور عنوان کرده‎ است. هر چند که آقای روحانی در سخنان خود به موضوع مد نظر برای برگزاری همه‎پرسی اشاره‎ای نکرده است اما آنچنان که از پیوست رسانه‎ای – تبلیغاتی این سخنان در رسانه‎های داخلی و خارجی حامی دولت بر می‎آید، مراد رئیس جمهور برگزاری همه‎پرسی در موضوع پرونده هسته‎ای کشور است.

اینکه رئیس‎جمهور در واقع نیز توانایی عملیاتی کردن این گفته را دارد یا این تنها یک بلوف سیاسی برای مشغول کردن فضای سیاسی و رسانه‎ای جامعه است، شاید چندان مهم نباشد چرا که ساختارهای قانونی و همچنین سیاسی – اجتماعی جامعه از واقعیتی غیر از آنچه که رئیس جمهور به آن اشاره کرده است حکایت دارد، اما حتی طرح رسانه‎ای این موضوع نیز در دل خود چند واقعیت مهم و قابل تامل را نهفته دارد که این نوشته در پی تبیین آن خواهد بود.

۱. توسل به «همه‎پرسی» برای حل موضوع هسته‎ای، حتی در صورت تبلیغاتی بودن طرح این پیشنهاد، پیش از همه از این واقعیت حکایت می‎کند که نرمش‎ها و حتی فراتر از نرمش‎های تیم مدیریت‎کننده پرونده هسته‎ای ایران در مقابل امریکا هم سبب نشده است تا امریکا تغییری در رفتار خود صورت بدهد و همین عدم تغییر موجب شده است تا دولت دست به دامان ابزاری به نام «همه پرسی» بشود.

به عبارت دقیق‎تر، با وجود تعطیلی بخش قابل توجهی از فعالیت هسته‎ای ایران، و اعلام آمادگی تیم مدیریت‎کننده پرونده هسته‎ای برای تعطیلی بخش‎های دیگر و پذیرش محدودیت‎های گسترده در قبال این برنامه نیز سبب نشده است تا امریکا تغییری در رفتار خود در قبال ایران داشته باشد. این بدان معناست که آنچه تیم تبلیغاتی دولت در مدت دو سال گذشته تبلیغ کرده‎اند، یعنی توانایی رفع تحریم‎ها در ازای مذاکره و اعتمادسازی، جواب نداده است، و اینک تنها راه چاره را نه در وادار کردن حریف به پذیرش خواسته خود که برگزاری همه‎پرسی و پاک کردن صورت مسئله یافته‎ است.

۲. قرار بر این بود که پس از آزمودن ایده دولت در عرصه مدیریت پرونده هسته‎ای، یعنی تلاش برای اعتماد سازی با طرف مقابل، اگر این شیوه به نتیجه مطلوب رسید که این طریق ادامه یابد، اما اگر این شیوه، همانطور که بسیاری از استخوان‎خرد کرده‎های سیاست پیش‎بینی کرده بودند، به سد زیاده‎خواهی امریکا برخورد کرده و به بن بست رسید، با یک بازگشت پرقدرت به درون راه حل مشکلات را از طریق «قدرت درون‎زا» پیگیری کند.

گزاره‎ای که امروز و پس از مشخص شدن شکست راهبرد کلان دولت یعنی «بستن با کدخدا و حل همه مشکلات» مطرح شده نه چرخش به درون بلکه «همه‎پرسی» است. در واقع به نظر می‎رسد دولت از شکست این راهبرد عبرت نگرفته است و بجای جبران راهبرد و تغییر آن به دنبال پاک کردن صورت مسئله با طرح «همه‎پرسی» است.

۳. در شرایطی که انتظار می‎رفت رئیس جمهور در کنفرانس «اقتصاد ایران ، راهکارهای دستیابی به رشد پایدار و اشتغالزا»، از راهبرد جدید اقتصادی دولت رونمایی کند و راهکارهای خود و دولت یازدهم را خصوصا اکنون که نشانه‎های شکست راهبرد «بستن با کدخدا» عیان شده است، برای رونق اقتصاد درون‎زا، تولید و در یک کلام «اقتصاد مقاومتی» بیان کند، آقای روحانی از لزوم یارانه دادن سیاست خارجی و داخلی به اقتصاد سخن گفت تا به عبارتی بهتر، و به زبانی گویا اعلام کند برنامه‎ای خاص و مستقل برای احیاء اقتصاد ایران ندارد، و همچنان اصرار دارد تا اقتصاد را به زلف سیاست خارجی گره زده و چون نزدیک به دو سال گذشته، بازار و اقتصاد ایران را معطل مذاکرات و گفتگوهای سیاسی کند که پیاپیش نشانه‎های بن بست و شکست آن عیان شده است.

شاید ناامیدکننده‎ترین بخش از سخنان آقای روحانی را باید در همین نقطه و نکته دریافت کرد. اینکه دولت نه در حد نظر بلکه در عمل نیز به شکست راهبردی که بیش از دو سال منابع کشور را معطل خود کرده است، واقف شود اما همچنان بر ادامه آن اصرار داشته باشد و حتی برای ادامه آن خرق عادت کرده و سخن از پاک کردن صورت مسئله کند، نکته‎ای است که ناامیدی را بیش از پیش نسبت به دولت تدبیر و امید افزایش می‎دهد.

۴. راهبرد تبلیغاتی «همه‎پرسی» برای موضوع هسته‎ای، در دل خود از یک واقعیت نهفته دیگر نیز حکایت دارد، و آن تلاش برای تبدیل موضوع هسته‎ای از یک موضوع مورد «اجماع ملی» به موضوعی «اختلافی» در داخل کشور است. روحانی سال‎ها عالی‎ترین مسئول در حوزه امنیت ملی کشور بوده و به خوبی مفهوم، ارسال سینگال «دوگانگی» در هدف و تصمیم را در سطح نظام و بدنه اجتماعی می‎داند، خصوصا که پیام این دوگانگی در موضوعی مهم چون پرونده هسته‎ای که تاکنون یک پرونده ملی و مورد اجماع عمومی بوده است، به دنیا ارسال شود.

طبیعی است که طرف مقابل با دریافت چنین پیامی از داخل ایران، نه تنها اقدامی برای کاهش فشارها نخواهد کرد، بلکه برای تحقق این دوگانگی و نهایتا شکاف اجتماعی، فشارها را افزایش نیز خواهد داد. بر همین اساس در روزها و ماه‎های آینده قطعا باید منتظر تصویب تحریم‎های جدید و فشارهای جدیدی باشیم که ملت ایران بابت ارسال این پیام غلط از داخل باید متحمل بشود، پیامی که اولین پیامد آن خالی شدن دست ظریف و همکارانش در مذاکرات هسته‎ای و نقض این ادعای تکراری است که «اساسا تحریم‎ها موثر نبوده است.»

اینکه آیا در این مورد خاص، آقای روحانی به تبعات آنچه گفته است، واقف است یا نه یک سوال مهم و جدی است، اما کشاندن جامعه به سمت ایجاد و القاء چنین دوگانگی‎های خطرناک، می‎تواند تبعاتی داشته باشد که به راحتی به پایان چهارساله عمر دولت آقای روحانی نیز منجر شود. پایانی که شاید چندان هم خوشایند نباشد.

۰۲:۰۳ - چهارشنبه ۱۳۹۳/۱۰/۱۷

حسن روحانی

آرمان مردم با رفراندوم تکه تکه نمی شود

کمال رستمعلی
آیا مطلعید وقتی منافع را در برابر آرمان ها می گذارید چه اتفاقی می افتد؟ از تبعات فرهنگی، اجتماعی این در برابر هم قرار دادن آگاهید؟ در لحظاتی که شادمانه، جمعی از هم وطنان خود را که آرمان گرا هستند، به ریشخند گرفته و متوهم می خوانید و از سوی دوستان دولتی خود تشویق می شوید، به این می اندیشید که تمسخر مدام و نو به نوی منتقدان، به چهره ی دولتی که باید متعلق به همه ی ایرانیان باشد، آسیب می زند؟

صدای هولناک خشونت و تفرقه و تشتت و تکه تکه شدن ملت ها و کشورها، صدای مهیب رو به روی هم قرار گرفتن ها را در کشورهای دور و نزدیک می شنوید؟ به دنبال چه هستید از این همه دوگانه سازی ها و در برابر هم قرار دادن ها: بی شناسنامه و با شناسنامه، با سواد و بی سواد، چرخیدن چرخ زندگی مردم و چرخیدن سانتریفیوژها، متوهم و واقع بین، سرهنگ و حقوقدان، منافع و آرمان!

وقتی از همه پرسی می گویید و کنارش به تصریح و کنایه می گویید حالا فلان غنی سازی هم متوقف شود ربطی به آرمان مان ندارد، هر کسی در خواهد یافت که همه ی مقصودتان از همه پرسی، معطوف به بحث هسته ای است. بگذریم از این که شما یک بار رفراندومی در خصوص یارانه ها برگزار کردید و همه و همه را به یاری گرفتید و از مردم نه ای بزرگ شنیدید، به این فکر کنید که همه پرسی هسته ای را هم برگزار کردید، و اکثریت مردم با دولت مخالفت کنند، از فردای اعلام نتیجه چه خواهید کرد؟ هم چون رفراندوم یارانه ها، به روی خودتان هم نخواهید آورد؟ چگونه دولتی خواهید بود از فردای آن روز؟ چرا گز نکرده می برید؟

جوانانی مهربان و پاک از خانه هایشان روزی بیرون رفتند، وقتی از کوچه هایشان خارج می شدند، پشت سر صدها آرزو و رویا را جا می گذاشتند، برای هر کدام از آن ها لابد منافعی در زندگی شان بود، و برای پدرها و مادرهایشان، و برای فرزندان و همسران شان، و در قلب های بعضی هایشان عشق هایی بود تازه جوانه زده. برخی تا امروز هم بر نگشتند، برخی هایشان با تکه استخوانی و پلاکی دوباره به همان کوچه ها برگشتند، بر سر دست های مردم.

جوان هایی مسیحی، زرتشتی، سنی و شیعه. ایران، سرزمین آرمان آن جوانان است، سرزمین رویاهای بزرگ، اراده های استوار، آن چه قوم ها و زبان ها و فرهنگ ها و مذهب های متفاوت را در ایران در کنار هم نگه داشته است، آن چه تصویر قاب گرفته ی جوانی مهربان و محجوب را در خانه ی هر ایرانی با هر مذهبی قرار داده، آرمان مشترک این ملت عزیز است.

آرمان این مردم تکه تکه نمی شود، آرزوها و رویاهای ما خسته نمی شوند، نا امید نمی شوند، آرمان های ما البته پیش از این مذاکرات و فراتر از این مذاکرات، به ژنو و وین و نیویورک و آمریکای لاتین رفته اند، و کیست که دیگر نداند که اساسا همه ی ماجرای غرب با ما بر سر آرمان ماست.

اگر روزی تصمیم گرفتید، آرمان این ملت را در فرودگاه جا بگذارید و تنها به مذاکره بروید، بزرگ ترین اشتباهتان را مرتکب شده اید.

۰۲:۲۳ - سه شنبه ۱۳۹۳/۱۰/۱۶

فتنه 88

فتنه هرگز فراموش نمی‌شود

بیش از پنج سال از انتخابات ریاست جمهوری دهم می‌گذرد، انتخاباتی که می‌رفت به سبب شکوه حضور ۸۵ درصدی ملت، تا سال‌های سال «آئینه دق» باشد برای آنها که همه هنرشان آوردن ۲۰ تا ۳۰ درصد مردمشان پای صندوق‌های رأی است و با این حال ادعای دموکراسی‌شان گوش فلک را کر می‌کند و تازه لشکر می‌کشند به این سوی دنیا تا به ما «مردم‌سالاری» بیاموزند!

اما عدم تمکین نانجیبانه گروهی فتنه‌گر به رأی مردم، حلاوت این پیروزی را به کام ملت تلخ و فرصت‌ها و هزینه‌های بی‌شماری را که می‌شد در جهت اعتلای مادی و معنوی کشور به خدمت گرفت، مصروف رفع فتنه و توطئه نمود.

حال برخی می‌پندارند گذر زمان خواهد توانست گرد فراموشی بر گناه فتنه‌گران افشانده، جنایت و خیانت آنان را از خاطر نظام و ملت ببرد. از این روست که در سطوح مختلف تلاش‌هایی آغاز شده است برای ایجاد فضایی در کشور که ضمن آن فضا از فتنه «حساسیت‌زدایی» شود! تمرکز این تلاش‌ها بر آن است که «فتنه» را تا سطح یک «کدورت» و غایت آن یعنی «براندازی» را تا حد یک «اعتراض» و «انتقاد» ساده فرو کاسته، با یک «صلوات» ماجرا را فیصله داده و چه بسا در افقی دورتر نیم‌نگاهی هم به بازگرداندن سران فتنه به سطوح حاکمیتی نظام داشته باشند! برخی هم که پا از این حد فراتر نهاده، گستاخانه جای متهم و شاکی را عوض کرده و با مظلوم‌نمایی سران فتنه، گویی حتی نظام را بدهکار آنان نیز می‌پندارند و بلکه بر این باورند که نظام بایستی از سران فتنه عذرخواهی هم بکند که چرا به آنها اجازه براندازی نداد!

شواهد و قرائن متقن اما جملگی حکایت از آن دارد که هیزم فتنه، برخلاف تصور برخی ساده‌لوحان، نه در شب‌های مناظره و وقایع پس از آن، که از بیش از ۱۰ سال پیش از آن مهیا شده بود؛ چنان که ناروا نخواهد بود اگر فتنه شوم ۸۸ را تالی‌تلو فتنه ننگین ۷۸ به حساب آوریم، که آنگونه که دیده‌بان حکیم انقلاب فرمودند با یک «برنامه‌ریزی» حساب شده «۱۰ ساله» و با صحنه‌گردانی بی‌واسطه شیطان بزرگ و رژیم نامشروع صهیونیستی و برخی دولت‌های غربی و مشتی اعوان و انصار داخلی آنها رقم خورد. سناریویی که در خیال خام خود پرونده نظام را بسته و فاتحه انقلاب را هم خوانده بود!

عنایت به این نکته و نیز ضرورت عبرت‌پذیری از فتنه به منظور پیش‌گیری از تکرار وقایع مشابه است که سر تذکر مکرر رهبری را نسبت به تمسک به «بصیرت» در تحلیل وقایع، باز می‌نمایاند. نیز از همین‌روست که «فتنه» و «فتنه‌گران» از پربسامدترین واژه‌ها در بیانات سال‌های اخیر ایشان بوده است و گزاف نخواهد بود این ادعا که ایشان تقریباً در تمام سخنرانی‌های بعد از انتخابات ۸۸ به این موضوع پرداخته‌اند. این گواه آن است که رهبر انقلاب اجازه نمی‌دهند کسانی بخواهند بر این جنایت پرده فراموشی کشیده، طوری وانمود کنند که انگار نه انگار اتفاقی افتاده و خانی آمده و خانی رفته است! ایشان بیش از هر کسی تعمد دارند مکرر از فتنه و جنایت سران فتنه یاد کنند تا کسی نتواند با این خیال خام که ماجرای فتنه گذشته و گذر زمان خاطره این جنایت‌ها و خیانت‌ها را از ذهن نظام و مردم انقلابی زدوده، بی هیچ هزینه و تبعاتی در صدد «تطهیر» سران فتنه برآید!

حتی اگر ساده‌لوحانه و کودکانه بر تمام شواهد موجود چشم بپوشیم و فتنه را پدیده‌ای پساانتخاباتی بدانیم، باز هم به اعتبار حمایت تمام عیار همه دشمنان نشان‌دار انقلاب- از رژیم صهیونیستی و آمریکا و برخی دولت‌های غربی و عربی گرفته، تا گروه‌های ورشکسته‌ای نظیر کومله، پژاک، منافق، سلطنت‌طلب و حتی گروهک ریگی- از سران فتنه، کمترین شائبه‌ای در نقش‌آفرینی آنان در توطئه‌ای که اساس نظام را نشانه رفته بود، باقی نمی‌ماند! این فرضیه عوامانه نیز که «جناب‌عالی هم اگر به رویه‌ای در جمهوری اسلامی اعتراض کنید آنها پشت سر شما قرار می‌گیرند…» کاملاً مخدوش و نامعتبر است، به سبب آنکه نظام ۸ ماه تمام (از ۲۲ خرداد تا ۲۲ بهمن ۸۸) باسعه صدر و متانتی مثال‌زدنی به فتنه‌گران فرصت داد تا با مرزبندی روشن نسبت به دشمنان مسلم انقلاب، امید آنان را ناامید ساخته و راه را بر هرگونه شبهه وجود ارتباط پیدا و پنهان بین خود و آنها مسدود نمایند، ۸ ماه تمام بزرگان نظام مشفقانه فتنه‌گران را نصیحت کردند که اعتراض خود را به‌سان یک «اختلاف خانوادگی» دانسته، در چارچوب موازین خانواده پیگیر مطالبات خود باشند و به آغوش انقلاب بازگردند؛ اما آنها نه تنها حتی یک بار لب به رد این حمایت‌ها- که قالب‌های مختلف لفظی و مالی و اطلاعاتی و رسانه‌ای و… داشت- نگشودند، که شکایت خود را به بیدادگاه طاغوت برده، از شیطان برای پیروزی در آن ماجرا استمداد کردند و مهر تأییدی بر مدعای صهیونیست‌ها زدند که به راستی سرمایه‌های آنان در مقابله با نظام اسلامی به حساب می‌آیند!!! سرمایه‌هایی که ارادت خود را با شعار «نه غزه، نه لبنان» به اثبات رساندند. این فرصت ۸ ماهه هم‌چنین اتمام حجتی بود برای آنان که هم‌چنان ساده‌اندیشانه می‌پنداشتند فتنه‌گران را با بیگانگان و دشمنان دیرینه انقلاب سر و سری نیست وگرنه چه زحمتی داشت یک موضع‌گیری و مرزبندی صریح از سران فتنه که دندان دشمنان دندان‌تیز کرده انقلاب را در دهانش خرد کند، اگر حقیقتاً از آنها بری بودند!

و نه تنها این، چندی پیش هم که «توبه» و ابراز ندامت سران فتنه از تهمت‌هایی که به دروغ به نظام نسبت دادند و سبب تحمیل چنان هزینه‌های گزافی شدند، به عنوان مقدمه‌ای برای بازگشت آنها از مسیری که در پیش گرفته بودند مطرح شد، فرزند یکی از آنها در موضعی وقیحانه اعلام کرد: «آرزوی عقب‌نشینی پدرم را به گور خواهید برد»! حال با وجود چنین گستاخی‌های صریحی، چگونه برخی همچنان می‌توانند مدعی وفاداری سران فتنه به انقلاب و نظام و رهبری باشند و در حالی که آنان وقیحانه بر مواضع خود پای می‌فشارند درصدد تطهیر آنها برآمده، توبه نکرده، با آنان معامله جناب «حر» بکنند! آنها خود از این موارد بی‌اطلاع‌اند، یا خدای ناکرده نظام و ملت را سفیه پنداشته‌اند؟ از این‌روست که «کدورت» دانستن فاجعه‌ای که رهبری معظم انقلاب با همه سعه صدر و صبوری‌شان از آن به عنوان «ظلم بزرگ»ی یاد کردند که نظام را تا «لبه پرتگاه» به پیش برد، حقیقتاً یا نشان از بی‌بصیرتی است، یا غرض‌ورزی و شیطنت!

جرم فتنه‌گران تنها این نیست که با دروغ کثیف «تقلب» حماسه حضور دشمن‌شکن ملت را به تهمتی دشمن‌شادکن بدل کرده، کیان و اساس نظام را نشانه گرفتند، بلکه خیانت دیگر آن‌جایی بود که با دادن گرای نقاط ضعف اقتصادی کشور به بانیان بیرونی فتنه، درصدد جبران ناکامی اهداف شوم فتنه ۸۸، یعنی براندازی نظام، از طریق تحریم و فتنه‌های دیگری برآمدند! و اینکه تحریم‌ها حاصل «مقاومت هسته‌ای» عنوان شد متأسفانه آدرس غلطی بود که در انتخابات سال گذشته به ملت داده شد و حال که علی‌رغم تعدیل‌ها و تعلیق‌های بی‌سابقه فعالیت‌های هسته‌ای تحریم‌ها همچنان دست‌نخورده و بی‌تغییر باقی مانده است، صادق‌ترین گواه بر نادرستی ادعایی است که متأسفانه دستاویز بهره‌برداری‌های سیاسی خاص قرار گرفت!

از این‌روست که «فتنه» و جرم «سران فتنه» هرگز از یادها نخواهد رفت، آن‌چنان که رهبر عالی مقام نظام در پاسخ به این توهم و سودای برآمده از آن یعنی تطهیر فتنه‌گران و نادیده گرفتن جنایات آنها قاطعانه فرمودند: «من قبلاً درباره بصیرت صحبت کرده‌ام و اینکه نباید راه شهدا و راه انقلاب را گم کنیم. جرم اینها بزرگ است و اگر امام(ره) بودند شدیدتر برخورد می‌کردند. اگر اینها محاکمه شوند حکمشان خیلی سنگین خواهد بود و قطعاً شما راضی نخواهید بود. ما اکنون به اینها ملاطفت کرده‌ایم.»

۱۸:۲۵ - دوشنبه ۱۳۹۳/۱۰/۸

ارتش بیست میلیونی

قدرت نرم جهان اسلام

اربعین امسال متفاوت‌ترین اربعین تاریخ است نه تنها از آن جهت که بین ۱۷ تا ۲۰ میلیون نفر در این مراسم شرکت کردند تا بزرگ‌ترین گردهمایی مذهبی سالانه جهان را ثبت کنند، بلکه این مراسم مذهبی صلح‌آمیز پیام سیاسی روشن و مشخصی داشت و ضربه نمادینی بود به گروه تروریستی داعش و رژیم‌‌صهیونیستی ‌که امنیت آن بیش از هر موقع دیگری به چالش کشیده شده است. پیشروی های داعش به سمت شهرهای مختلف عراق،شاید این تصور را برای ناظران جهانی پدید آورده بود که اربعین امسال شاید خلوت ترین دوره خودرا طی نماید .اما چنین نشد.

مراسم اربعین امسال سید الشهدا با جمعیتی که حساب آن از دست خارج شده، بزرگ‌ترین اجتماع تاریخ شده است و ان شاء الله سال به سال باشکوه تر خواهد شد. زائران حضرت اباعبدالله که از ۶۰ کشور جهان به این مراسم رسیده‌ بودند از آنجا که فضای اطراف حرم گنجایش چند ده هزار نفر بیشتر را ندارد تا کیلومترها در جاده‌های اطراف حرم اجتماع کرده‌بودند که هیچ تصویر تلویزیونی قادر به پوشش یکباره و همه جانبه آن نیست.انسان هایی که همدیگر را نمی شناسند ولی نمونه ای از جامعه امام زمان عج را به رخ جهان می کشند که پول در ان معنا و مفهوم ندارد. همه به هم خدمت می کنند.همه به هم اعتماد می کنند.همه برای اعتلای نام اسلام دست به دست هم می دهند و هر چه بخواهند با گذشت و ایثار در اختیار هم قرار می دهند.آنجا که لازم باشد، شب و روز از پا نمی نشینند.

آنچه که حیرت ناظران جهانی را در این روز بزرگ برانگیخته چگونگی امکان تغذیه و اسکان جمعیت بالغ بر ۲۰ میلیون نفر است، آن هم در شرایطی که فقط در چند هزار متر مربع متمرکز شده‌اند بیشتر ایشان خدمات مردمی در موکب (هیئت)‌های حسینی راکه خالصانه با اصرار و التماس به زائران انجام می‌شود با هیچ معیار دیگری جز ایمان و عشق به حقیقت متعالی قابل وصف نمی‌دانند. کاین هنوز از نتایج سحر است؛باش تا صبح دولتش بدمد.خداوند می خواهد بگوید ظرفیت کربلا و نهضت عظیم عاشورا ودر تداوم ان زیارت اربعین که در واقع پاسداشت کار خالصانه امام حسین ع و مصائب خاندان اهل بیت تا قیام قیامت فراموش نخواهد شد. اشتیاق و حرارت قلبی مؤمنان نسبت به اباعبدالله(ع)اولین و اساسی‌ترین عاملِ محبوبیت اربعین است. چنانکه رسول خدا فرمود: «إنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَهٌ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَنْ تَبْرُدَ أَبَداً؛ همانا به سبب قتل حسین حرارتی در قلب‌های مؤمنان است که هرگز سرد نخواهد شد» این مسیر پرشور تازه آغاز شده و نباید گذاشت به سردی بگراید.اربعین ۹۳ نقطه عطفی به عنوان یک راهبرد و ذخیره استراتژیک برای نظام اسلامی است.عظمت این کار را با کمبودهای احتمالی نباید تلخ کرد والبته برای رفع این کمبودها برای آینده باید تلاش کرد.

قدرت نرم مسلمانان
نخست اینکه این حضور نشان می‌دهد که مکتب حسینی از قابلیت و قدرت بسیج بالایی برخوردار است که مشابه آن را در جهان امروز (که در معرض هجوم افسارگسیخته فرهنگ غرب قرار گرفته و باعث تکه تکه شدن هویت‌های جمعی شده است) نمی‌توان سراغ داشت. از این رو این حضور ابعاد دیگری از قدرت نرم مسلمانان و به خصوص پیروان این مکتب را به تصویر می‌کشد.

آشنایی افکارعمومی بین‌المللی با ماهیت ظلم ستیزی مکتب حسینی
دوم اینکه این حضور باعث آشنایی افکارعمومی بین‌المللی با ماهیت ظلم ستیزی مکتب حسینی و نمادهای عینی آن تاسوعا ـ عاشورا و اربعین می‌شود و در عین حال با بازخوانی واقعه جانسور عاشورا چهره عاملان و مسببان این واقعه را در چهره داعش و دیگر افراد و گروه‌های تکفیری برای افکار عمومی بین‌المللی معرفی می‌کند. در واقع همان کسانی که جنایت عاشورا را آفریدند امروزه در چهره داعش دوباره ظهور و بروز یافته‌اند. در این میان اگر داعش با قتل و خون‌ریزی و ارتکاب انواع جنایات شنیع وجهه اسلام و مسلمانان را تخریب می‌کند اما ۲۰ میلیون زائر شیعه باحضور مسالمت‌آمیز خود در مراسم عاشورا و اربعین ضمن تأکید بروحدت و همبستگی خود بر این واقعیت صحه می‌گذارند که ظلم ستیزی در مکتب اسلام و شیعه قدمتی بیش از ۱۴۰۰ ساله دارد.

تجربه ای جدید در برگزاری امن مراسم با اتکا به توانمندی های مردم عراق
باید علت دور شدن خطر و تهدید داعش از مناطق شیعه نشین (که زمینه را برای برگزاری موفقیت آمیز و بی خطر مراسم اربعین و پیش از آن مراسم عاشورا فراهم کرد) را در خارج از چارچوب تشکیل ائتلاف داعش جستجو کرد و آن جای نیست جز داخل عراق. در این زمینه نیز نه یک رکن بلکه مثلث روابط و همکاری میان سه رکن مرجعیت، دولت عراق و مشورت های ایران بوده است که چنین موفقیتی را رقم زده است. فتوای مرجعیت در تشکیل ارتش مردمی موجب شد خلاء ناشی از خیانت نفوذی های بعثی در ارتش که در سقوط غیر منتظره موصل متجلی شد به سرعت پر شود و در عین حال این امکان فراهم شود که دولت جدید امکان پالایش نفوذی های بعثی را در ارتش و دیگر نهادهای امنیتی پیدا کند و از تکرار خیانت نفوذی های بعثی در سایر مناطق جلوگیری کند.

۱۰:۰۷ - سه شنبه ۱۳۹۳/۱۰/۲

عکس سریال پرده نشین 3

“پرده نشین” و تحقق دغدغه ترویج “سبک زندگی ایرانی – اسلامی”

“پرده نشین” تازه ترین تجربه کارگرداین بهروز شعیبی است؛ کارگردانی که در سالهای اخیر با ایفای نقش یک روحانی در “طلا و مس” در کانون توجهات قرار گرفت و با ساخت درام به شدت تاثیرگذار “دهلیز” تواناییهای سینمایی خود را به رخ کشید. همین دو تجربه باعث شد بسیاری از مخاطبان کنجکاوی بیشتری در کارنامه این هنرمند داشته باشند و البته وقتی فهمیدند او همان پسر نوجوانی است که در “آژانس شیشه ای” نقش سلمان پسر حاج کاظم را ایفا کرده بود کلی ذوق زده شدند.

از دستیاری جیرانی و موتمن تا کارگردانی مستقل
شعیبی در اوایل دهه هشتاد دستیاری کارگردانی چهره هایی چون فریدون جیرانی، محمدحسین لطیفی و فرزاد موتمن را انجام داد و همین باعث شد که وقتی اولین فیلم سینمایی خود را می‌سازد هم از وجه تکنیکی خلق درام آگاهی داشته باشد و هم به واسطه تجربیات بازیگری اشراف کاملی بر چگونگی هدایت بازیگر در برابر دوربین داشته باشد. دقیقا در همین راستا بود که “دهلیز” حتی یک گاف تکنیکی در دکوپاژ اشتباه یا خلأ روایت نداشت و از آن سو رضا عطاران بازیگری که سالها بود کمدی بازی می کرد را در دل نقشی به شدت تراژیک تصویر کرد.

دو خانواده در کانون سریال
شعیبی به این منظور سراغ کارگردانی “پرده نشین” آمد که بخشی از دغدغه های همیشگی خود در راستای اشاعه تصویری درست از سبک زندگی ایرانی-اسلامی را پیش روی مخاطبان قرار دهد. او پیشتر در “دهلیز” نیز تصویری از خانواده ای را نشان داده بود که با اتکا به اخلاقیات اسلامی همه تلاش خود را می کنند تا بحرانی که ناخواسته گریبانشان را گرفته پشت سر بگذارند. در “پرده نشین” اما به جای یک خانواده، دو خانواده هستند که در کانون توجه قرار گرفته اند. یکی خانواده ای که چند نسلشان روحانی بوده اند و حالا بزرگ خانواده نیز روحانی یک مدرسه علمیه است.

دیگری خانواده ای که پدر خانواده کارهای خدماتی این مدرسه را انجام میدهد و پسر خانواده طلبه این مدرسه است. تعارض وقتی شکل می گیرد که مادر عروس خانواده اول بعد از سالها اقامت در خارج از کشور به ایران بازمیگردد و پسر خانواده دوم برای جواب مثبت گرفتن از خانواده دختر موردعلاقه اش در تردید این قرار میگیرد که ملبس به لباس روحانیت بشود یا نه!

تصویری طبیعی و بدون اغراق از مدارس طلبگی
شعیبی سعی فراوانی کرده که تصویری دقیق، واقعگرایانه و البته تر و تازه از مختصات حوزه های علمیه و مراوداتی که در این حوزه ها میان اساتید و طلبگان وجود دارد را به مخاطب ارائه کند. او برخلاف بسیاری از همتایان خود نه سعی دارد که با اغراقهای بیهوده تصویری دگرگون شده از روحانیون ارائه کند و نه سعی دارد از این بگوید که انسانهایی که وارد مدرسه طلبگی می شوند انسانهایی متمایز از اجتماعند. اتفاقا شعیبی می‌کوشد بگوید حتی در میان طلاب نیز به مانند تمامی آدمهای عادی تردیدهای فراوانی پیرامون درستی مسیری که پای بدان نهاده اند وجود دارد.

۱۶:۱۰ - چهارشنبه ۱۳۹۳/۰۹/۲۶

Iran–Contra affair

ناگفته های ماجرای مک فارلین

محمد رحمانی/ اگر از خیلی ها بپرسید ماجرای مک فارلین چه بود جواب چندخطی را تحویلتان می دهند که امریکایی ها را تعدادی دلال گول زدند و به ایران آوردند تا برای آزادی گروگان هایشان تلاش کنند و در عوض سلاح بفروشند و مقامات ایرانی هم در برخوردی انقلابی آنها را تحویل نگرفتند و … اما شاید از نقش آفرینی رژیم صهیونیستی در این سفر و حتی احتمال سفر علی هاشمی رفسنجانی به اسرائیل تا اقدام گروه مهدی هاشمی معدوم برای گروگان گرفتن مک فارلین در تهران و روابط بعدی و قبلی سری آن کمتر کسی برای شما روایت های جدید داشته باشد. در این گزارش کوشیدیم بدون خودسانسوری تمامی روایت های موجود در این خصوص را به صورت خلاصه تقدیم کنیم و کمتر قضاوتی در این خصوص داشته باشیم.

آنچه هاشمی روایت کرد

درست ۱۳ آبان سال ۱۳۶۵ بود که هاشمی رفسنجانی در میان شعارهای مرگ بر امریکا پشت تریبون رفت و بعد از حمله به لیبرال ها و غربزده ها، تأملی کرد و گفت: «من نمونه بسیاری از استیصال امریکایی ها در سینه انباشته ام و مطالبی دارم که نمی شود اینجا همه آن را مطرح کرد و شاید در آینده چنین فرصتی پیش آید.»

رئیس وقت مجلس شورای اسلامی سپس به ماجرای درخواست امریکایی ها برای آزادی گروگان های خود در لبنان و واسطه گری نخست وزیر ژانپن اشاره کرد و در نهایت به واسطه گری دلال های اسلحه و ورود هواپیمای حامل سلاح و قطعات پیچیده برای ایران که تمام سرنشینان آن در حالی با پاسپورت ایرلندی وارد ایران شدند که به قول آقای هاشمی به علت این ورود با هویت جعلی، جمهوری اسلامی می توانست به جرم ورود غیرقانونی و جاسوسی آنها را بازداشت کند! هاشمی رفسنجانی در حالی که همه سکوت کرده بودند تا ببینند افشاگری ها تا به کجا پیش می رود، گفت: «در فرودگاه مهرآباد معلوم شد اینها آمریکایی هستند و از طرف ریگان برای مسئولین عالی رتبه کشور پیام آوردند ما فوری با دوستان خود جلسه گذاشتیم و اینها را سه ساعت و نیم در فرودگاه معطل و متوقف کردیم، خدمت امام مسأله عرض شد امام فرمود با اینها جلسه نگذارید پیامشان را هم نگیرید و ببینید اینها برای چه به ایران آمدند. آنها را به هتل منتقل کردیم و در هتل گفتند، هیأت با مدیریت مک فارلین از طرف ریگان هدیه آوردند، هدیه برای هریک از ما [رؤسای قوا] یک سلاح کمری و پیام هم می خواستند حضوراً در جلسه اعلام کنند. یک کیک صلیبی شکل هم آورده بودند که این کلید فتح روابط است، بچه ها که در فرودگاه معطل بودند و گرسنه کیک را گرفته بودند و خورده بودند و دیگر چیزی نمانده بود که به ما برسد. ما اینها را قبول نکردیم و کسی با اینها درست صحبت نکرد تا بفهمیم واقعاً آن فرد مک فارلین بوده یا نه! ما یکی از دوستان [محمدعلی هادی نجف آبادی] وارد به زبان را وارد اینها کردیم که البته مقام مسئول نیست هدف اینها این بود که بیایند یخ روابط را بشکنند هدف دیگر آنها ایجاد روابط حسنه و ایجاد دوران طلایی به قول خودشان بود تا نیازهای ایران را هم مرتفع کنند. آنها درخواست داشتند پیام رئیس جمهور کشورشان را به مقامات رسمی کشور تحویل دهند که ما حاضر نشدیم و گفتیم با امریکا قهر هستیم. بالاخره بعد از ۵ روز اینها را مرخص کردیم، تلفن هواپیماشان را هم اجازه ندادیم استفاده کنند و از تلفن عمومی که تحت نظر بود استفاده کردند و الان ما صدای مک فارلین را داریم یک انجیل هم با خط ریگان دادند که ما کپی آن را داریم و خود انجیل را نخواستیم.» (روزنامه جمهوری اسلامی ۱۴ آبان ۶۵)

سؤالی که پرسیده نشد

این افشاگری و مانور تبلیغاتی برای جامعه و بسیاری از سیاسیون کشور یک شوک محسوب می شد و سؤال های بسیاری را به وجود می آورد در حالی که هاشمی رفسنجانی افشاگری بیشتری را به آینده موکول می کرد. در این بین ۸ نفر از نمایندگان مجلس برای روشن شدن بیشتر ابعاد واقعه از وزیر امور خارجه سؤال پرسیدند، متن کامل این سؤال به شرح زیر است:

ریاست محترم مجلس شورای اسلامی

احتراماً تقاضا دارد به وزیر محترم امور خارجه ابلاغ گردد تا طبق اصل ۸۸ قانون اساسی در مهلت مقرر در مجلس حاضر و به سؤالات ذیل پاسخ دهند.

با توجه به اینکه وزارت امور خارجه عهده دار اجرای سیاست خارجی جمهوری اسلامی است و تعیین خط مشی با مقام معظم رهبری و مجلس شورای اسلامی است، در رابطه با جنجال تبلیغاتی از داخل و خارج کشور در خصوص ارتباط با دولت آمریکا اعلام دارند که این ارتباط در چه سطحی صورت پذیرفته است.

نظر به اینکه مجلس شورای اسلامی هیچگونه اطلاعی از این فعل و انفعالات نداشته اند، اعلام دارند چه مقامی یا مقاماتی تصمیم به این تماس و ارتباط گرفته اند.

شنیده می شود افرادی خارج از کادر وزارت امور خارجه یا هیأت آمریکایی تماس گرفته و مذاکره نموده اند، لطفاً اعلام دارید که این افراد مأموریتی از جانب وزارت امور خارجه داشته اند یا خیر و در صورتی که پاسخ منفی باشد مجوز قانونی تماس و ارتباط افراد مذکور کدام است؟

جریان سفر هیأت آمریکایی به ایران به چه صورت و با چه کیفیتی صورت پذیرفته و چه کسانی در ایران با آنها مذاکره نموده، محور مذاکرات چه بوده و مذاکرات به چه تصمیماتی منجر گردیده است.

ضمناً موضوع قبلاً با وزیر محترم امور خارجه در میان گذاشته شده و پاسخ مشارالیه مقنع نبوده است.

سید محمد خامنه ای، سید احمد حسینی سیرجانی، جلال الدین فارسی، نیکروش، موسویان، حسنعلی النجفی رهنانی، فهیم کرمانی (با سؤال بند چهارم موافقم-) اسرافیلیان.»

این سؤال اگرچه به علت احتمال به وجود آمدن بحران داخلی در شرایط جنگی کشور و به وجود آمدن اختلاف، به واسطه برخورد صریح امام توسط خود نمایندگان باز پس گرفته شد و هرگز در مجلس و حتی مطبوعات تا سال ها بعد مطرح نشد، اما همواره «ماجرای مک فارلین» به علامت سؤال و ابهامی در تاریخ سیاست خارجی کشور بدل شد.

به نحوی که آیت الله سیدمحمد خامنه ای سال ها بعد در واکنش به کاندیدا شدن هاشمی رفسنجانی در یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری در گفت و گو با خبرگزاری فارس گفت: اسلام نسبت به دو چیز حساسیت فراوان دارد یکی نفاق که قرآن آیات بسیاری را درباره طرد و مجازات منافق آورده و دیگری خیانت. خیانت درجاتی دارد و خیانت به جامعه و ملت (امّت) بزرگترین اقسام خیانت است. امیرالمؤمنین(ع) می فرماید «و انّ اعظم الخیانه خیانه الامّه و اعظم الغشّ غشّ الائمه» یعنی بزرگترین خیانت، خیانتی است که به جامعه و امت بشود و بزرگترین فریبکاری و ناراستی، فریب رهبران است. نمونه خیانت به رهبر و امام، واقعه مک فارلین است، که خود آنها با تمهیداتی نزدیک به یک سال، معاون رئیس جمهور آمریکا را با وعده موفقیت به ایران آوردند و از طریق تشریفات فرودگاه از او پذیرایی و به هتل بردند و با او در آنجا ملاقات و به وسیله مترجم مشخص و معروفی مذاکره کرده و هدایا را رد و بدل کردند، ولی پس از افشاگری و کشف آن از طریق جراید لبنان به امام(ره) وانمود کردند که آن آمریکایی که یک مقام عالی دولت آمریکا بود به صورت احمقانه ای به ایران آمده و تبرش به سنگ خورده و برگشته و این را یک پیروزی وانمود کردند. این عمل مصداق صریح همان غشّ الائمه بود.

حتی چندی پیش نیز ماجرای مک فارلین باز هم حاشیه ساز شد و در حالی که چند مستندساز جوان در مستند «من روحانی هستم» با تکیه بر خاطرات شخصی هاشمی رفسنجانی و ساید شواهد و قراین مدعی شده بودند که حسن روحانی در مذاکرات با مک فارلین حضور داشه است، با موج سنگین حمله سیاسیون از علی لاریجانی تا وزیر ارشاد و معاون حقوقی رئیس جمهور مواجه شدند، که چرا به تاریخ دروغ می گویند؟!

۰۱:۳۵ - سه شنبه ۱۳۹۳/۰۹/۲۵

حسن روحانی

آن خنده و این خشم

مهدی محمدی
دقت در سیر برخورد دولت با منتقدانی که رئیس‌جمهور می‌گوید به آنها احترام هم می‌گذارد، روش بسیار مناسبی برای کشف فلسفه اخلاق دولت اعتدال است. پرسش از فلسفه اخلاق اعتدال، در واقع پرسش از این است که دولت اعتدال چه کارهایی را خوب می‌داند و چه کارهایی را بد و هر کدام را به چه دلیل؟
به لحاظ روانشناختی، در این یک سال و نیم، موتور محرکه قضاوت‌های ارزشی دولت درباره منتقدان، نشأت گرفته از ۲ عامل روانشناختی بوده است؛ ترس و تکبر.

در موارد متعدد واکنش‌های دولت به منتقدان بیش از آنکه مبتنی بر آن اعتماد به نفسی باشد که سعی می‌کنند بگویند داریم، در ترسی ریشه دارد که تلاش می‌کنند پنهانش کنند. وقتی مقام بلندپایه دولتی که می‌گوید متخصص امنیت ملی است، بی‌آنکه لازم بداند کوچک‌ترین سند و مدرکی ارائه کند، آبروی سلمان و ابوذرهای کشور را به حراج می‌گذارد و برای نیشخند چند جوانک که بسا به او رای نداده‌اند و نخواهند هم داد، نسبت به فاسد شدن آنها هشدار می‌دهد، منطقی این است که فکر کنیم حقیقتی هست که بناست پنهان نگه داشته شود. چیزی مثلا از این قبیل که برنامه‌ای در پیش است که نگرانند سلمان و ابوذرها مقابل آن بایستند، نقشه‌ای که می‌ترسند بر آب شود یا بده بستانی که نگران افشای آن هستند.

در مواردی نیز، هدف، دیده نشدن برخی چیزهای مهم و نشاندن مسائلی دیگر به جای آنهاست. فی‌المثل مردم نباید ببینند و نباید مطلع شوند در حالی که نان سفره‌شان ۴۰ درصد گران شده، بودجه نهاد ریاست جمهوری را ۲ برابر کرده‌اند، یا نباید بدانند در فلان سفر خارجی یا حتی استانی چه میزان هزینه تشریفات و قوم و خویش و اهل و عیال می‌شود، یا نباید بدانند فلان دیپلمات موقع انجام وظیفه‌اش در کاخی مقیم می‌شود که آمریکایی‌ها هم حاضر به اقامت در آن نیستند، یا نباید خبردار شوند حقوق ماهانه فلان مقامات محترم از درآمد ۲ سال آنها بیشتر است؛ بنابراین چاره متهم کردن کسانی به تجمیع فسادآور قدرت و ثروت است که همین حالا به نیروهایشان قبل از هر چیز احکام ارث و وصیت را آموزش می‌دهند، چون معلوم نیست این سفری که می‌روند، سفر آخر نباشد.

منشأ همه اینها ترس است. این موضوع را بهتر از هر جای دیگر در پرونده هسته‌ای می‌توان دید. مقابل دشمن که نشسته‌اند، چنان شاد و نغمه خوانند که خانم مذاکره‌کننده آمریکایی می‌گوید از احوال خانواده یکدیگر هم خبر دارند. در مقابل منتقدان داخلی اما صدای لرزان مرد دلاوری است که می‌گویند در حال خلق یک معجزه مذاکراتی است و دست‌های لرزانش، وقتی بی‌هدف در هوا می‌چرخند، همراه است با خشمی بی‌مهار، فقط برای حمله کردن به مشتی جوان «تازه به دوران رسیده» که چند کلمه‌ای در نقد حضرت ایشان نوشته‌اند یا خبر رسیده که قصد داشته‌اند بنویسند. چه چیز منشأ آن خنده و این خشم است؟ چه چیز باعث می‌شود مقابل اجنبی دیپلمات باشند و مقابل منتقد داخلی همچون پاسبان‌ها رفتار کنند؟ چرا کار آنها را می‌شود توجیه کرد ولی منتقدان لزوما باید به خاک سیاه نشانده شوند؟ چرا با آنها می‌توان نرم و ملایم سخن گفت ولی روزنامه‌نویس یک لاقبای داخلی باید حتما ناسزا بشنود و لیچار ببیند؟ چرا تحقیر وزیر آمریکایی که تیم مذاکره‌کننده را رها می‌کند و به خرید می‌رود معفو است ولی تیتر روزنامه‌ای که تاکنون هرگز حتی به یکی از استدلال‌هایش پاسخ نداده‌اند، مردان دلاور را همچون اسپند نشسته بر آتش می‌کند؟ آیا حق نداریم فکر کنیم چیزهایی هست که ما نمی‌دانیم و ترس از آشکار شدن آنها منشأ این توفان‌های تشویش فکری و کلامی است؟

بخش دیگری از رفتار دولت – آنجا که ظاهرا نمی‌ترسد – البته ناشی از غرور و تکبری بی‌مثال‌است.
مشاور آقای رئیس‌جمهور اخیرا در مقاله‌ای که هدف از آن شمردن ویژگی‌های یک جامعه توسعه‌یافته است، نوشته: از جمله مشخصات چنین جامعه‌ای این است که کشور دانمارک از مردم آن ویزا نخواهد. پیش از این، همین حضرت آقا فرموده بودند راننده‌های تاکسی حق ندارند درباره مسائل هسته‌ای نظر بدهند. جای دیگر، آن یکی مشاور آقای رئیس گفته بودند حتی حد نمایندگان مجلس هم نیست که درباره موضوعی مانند مساله هسته‌ای نظری بدهند یا تصمیم بگیرند. پیش‌تر از همه اینها، گفته شده بود بهتر است منتقدان اساسا حرف نزنند و یکسره راهی جهنم شوند.

گویندگان این سخنان ظاهرا درباره خود و منتقدانشان یک جمع‌بندی قطعی دارند و آن هم این است که ما از سر ملت هم زیادیم، اگر فهم و شعوری هست همان است که ما داریم، اگر حرف حسابی باید زده شود، خودمان شخصا می‌زنیم، بنابراین آنچه از ناحیه غیر ما صادر می‌شود یکسره بی‌سوادی است و نادانی و اساسا وقتی ما هستیم چه معنا دارد دیگران هم بخواهند نفس بکشند و البته اینها همه در حالی است که به منتقدانی که به جهنم اعزام شده‌اند احترام می‌گذاریم! نگاه از بالا به پایین، خود را مظهر خرد و دیگران را به حقارت نگریستن، عدم تعهد به واقعیت و اسیر شدن در «سندروم میکروفن» -که رئیس پیشین هم گرفتارش بود- ، نگاه اشرافی به جامعه، لاقیدی در اتهام‌زنی، تفکیک دوست از دشمن و گرفتن جانب دشمن و پریدن از روی موضوع اصلی که «درد نان» مردم است، بخشی هم ناشی از این است که کسانی در دولت تصور می‌کنند جامعه اساسا در موقعیتی نیست که بخواهد آنها را مخاطب استدلال یا انتقادی قرار بدهد.

دوستان دولت، خوب است وقتی افق‌های دور را می‌بینند، به پشت سر خود هم نظری بیندازند. تاریخ این کشور مملو از کسانی است که تصور می‌کردند ملک و ملت یکسره منت‌دار آنهاست ولی حالا همین تازه به دوران رسیده‌ها، شاید حتی نام آنها را هم به یاد نیاورند.

۰۳:۱۰ - سه شنبه ۱۳۹۳/۰۹/۱۸

جان کری 3

کور خوانده کری!

حسین قدیانی
الحمدلله که سایه این سرو بر سرمان بلند است. متاثر از چیزهایی، زبان دشمن چه دراز شده بود برای ما، حتی به DNA خون‌مان هم کار داشتند!
عاقبت، مردی باید جواب دشمن را می‌داد. آقایان اوباما و جان کری حالا دیگر فهمیده‌اند که چه توافق هسته‌ای بشود، چه نشود، از حلقوم انقلاب اسلامی، جز «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند» نخواهند شنید.

من در جمله قبل، از قصد نوشتم «انقلاب اسلامی». جمهوری اسلامی برای خودمان جمهوری اسلامی است، برای نمایش برترین مردمسالاری دینی، برای انتخاب و انتخابات، لیکن آنجا که پای شیاطین در میان است، جمهوری اسلامی به اصل خود یعنی انقلاب اسلامی بازمی‌گردد و انقلابی، جواب دشمن جمهور، دشمن جمهوری اسلامی را می‌دهد. حمایت‌های آمریکا از اسرائیل را هم کنار بگذاریم، باز کاخ سفید، دشمن اول جمهوریت است.

دشمن اول همه جمهور در همه عالم حتی در خاک خودش! در آمریکا، هنوز رنگ پوست، مشخص‌کننده حق آدمی است. اوبامای روسیاه به DNA مردم خود هم کار دارد! آمریکا به این منفوری، به این مستکبری، ۱۰۰ سال سیاه نخواستیم که به جمهوری اسلامی اعتماد داشته باشد! اصلش ما انقلاب کردیم تا بگوییم هیچ اعتمادی به آمریکا نداریم، هیچ! وقتی حاج‌قاسم سلیمانی و سیدحسن نصرالله محبوب دل جهانیانند، کسر شأن جمهوری اسلامی است که بزرگ‌ترین حامی داعش بخواهد به او اعتماد داشته باشد! بزرگ‌ترین حامی ۲۵۰۰ کلاهک اتمی اسرائیل، اتفاقا مایه فخر و مباهات و غرور ما است که به ملت ایران اعتماد نداشته باشد.

از این حرف‌ها که بگذریم، اعتماد ابلیس به آدمی اگر حلال مشکلات بود، آل‌خلیفه و آل‌سعود، اوضاع بهتری داشتند، شاه سقوط نمی‌کرد و دنیا این همه پر از شعار علیه حکام مورد اعتماد آمریکا نمی‌شد. در کلاس جمهوری اسلامی همین بس که شیطان بزرگ به ما اعتماد نداشته باشد. روح خدا در پی جلب اعتماد خدا بود، نه کدخدا. و روح خدا در جسم و جان «حضرت سیدعلی» جاودان است. برای خامنه‌ای هم اعتماد خدا موضوعیت دارد، نه اعتماد کدخدا. وانگهی! کدام کدخدا؟ دنیا قریه‌ کوچکی هم که باشد، دیگر مدت‌هاست آمریکا کدخدای آن نیست، چرا که «توافق هسته‌ای بشود یا نشود، اسرائیل ناامن‌تر از قبل خواهد شد».

فی‌الحال کدخدا در خانه خودش گیر است! و این آقای اوباما است که لنگ توافق با ماست بلکه دستی به سر و روی کاخ سفید بکشد، بلکه بگوید؛ ما با جمهوری اسلامی به توافق رسیده‌ایم! صدالبته توافق با آن منظومه‌ای که حاج‌قاسم سلیمانی و سیدحسن نصرالله را از آن خود دارد، برای پرستیژ مجروح و زخم‌خورده آمریکا، بهتر از توافق با بعضی از این حکام منطقه یا توافق با تروریست‌های تکفیری است. خوب است دولت اعتدال، تدبر دوباره کند در این معانی.

آقایان این را ببینند که «آقا» در پی جلب اعتماد کیست؟! خدا یا کدخدایی که دیگر نیست؟! جان کری هم فقط وقتی پشت میز مذاکره می‌نشیند «دیپلمات» است؛ به مجرد اینکه می‌رود می‌ایستد آنجا، یادش می‌رود دیپلمات است، متاثر از چیزهایی احساس می‌کند هنوز «گنده‌لات» است، آن اراجیف را علیه ملت ما بر زبان جاری می‌کند!

آقایان، نقد منتقد دلسوز و خیرخواه را که وقعی ننهادند، خوب است جواب دادن به دشمن را از مردی بیاموزند که چون خمینی، دشمن‌شکن سخن می‌گوید. اگر پشت میز مجبورید دیپلمات باشید، آنجا که می‌روید می‌ایستید، یادتان باشد که «بچه انقلاب»اید! نتانیاهو بدموقعی به پست جمهوری اسلامی خورده! اگر دیروز، حاج‌قاسم سلیمانی ناچار باید دشمن متجاوز را از خاک وطن خارج می‌کرد، امروز «فرمانده سپاه قدس» است! اگر دیروز، حاج‌حسن طهرانی‌مقدم آرزو داشت برد موشک‌های وطنی‌اش به «جزیره مجنون» برسد، امروز برد موشک‌های او به مقر شیطان بزرگ هم رسیده! اگر دیروز، کسی سیدحسن نصرالله را نمی‌شناخت، امروز از حماس اهل سنت گرفته تا شیعیان یمن و عربستان، به نیکی او را می‌شناسند! گمانم این روزها نتانیاهو زیاد نقشه دنیا را نگاه می‌کند! این دیو عصبی‌مزاج، شاید به این فکر می‌کند که کاش حرامزاده‌های قبلی، اسرائیل را در دورترین نقطه کره زمین نسبت به ایران جعل می‌کردند! مداد و خودکار دست نتانیاهو بدهی، تل‌آویو و حیفا، همه اسرائیل را می‌برد آن دوردورها نقاشی کند! اما مسأله اینجاست که اسرائیل فقط در «جهنم» از برد موشک‌های جمهوری اسلامی در امان است!

توافق هسته‌ای می‌خواهد بشود، می‌خواهد نشود؛ اسرائیل از صفحه روزگار محو خواهد شد. کور خوانده جان کری! فصل‌الخطاب انقلاب اسلامی و شیطان بزرگ، خنده‌های دیپلماتیک نیست؛ آن روز است که نقشه دنیا را نگاه کنی و نامی از اسرائیل در آن نیابی! مذاکره سر جای خود، مبارزه هم سر جای خود! آن مرد حکیم که با مذاکره مخالفتی ندارد، خیال دشمن جمع، بشدت موافق مبارزه است!

خامنه‌ای به شهادت حاج‌قاسم و سیدحسن، به گواهی سخنان خودش و به شهادت چفیه‌اش، دنیا را امن و امان می‌خواهد. هر چه اسرائیل ناامن‌تر، دنیا امن‌تر.

جناب جان کری! کور خوانده‌ای. دنیا از میز مذاکره شما خیلی بزرگ‌تر است، خیلی بزرگ‌تر… اما هر کجای این دنیای بزرگ، اسرائیل را پناه دهی، برد موشک‌های جمهوری اسلامی به آن می‌رسد. در جمله قبل، از قصد نوشتم «جمهوری اسلامی». وزیر خارجه آمریکا خیال می‌کند اگر علی‌الدوام بگوید جمهوری اسلامی، دیگر با انقلاب و انقلاب اسلامی طرف نیست! انقلاب علیه باطل، در ذات جمهوری اسلامی است. اساسا نمی‌شود جمهوری اسلامی باشد و اسرائیل، هر روز ناامن‌تر از قبل نشود. مبارزه، هم در ذات انقلاب اسلامی است، هم در ذات جمهوری اسلامی.

آنچه فی‌الواقع «تمدید» شد، روز پنجشنبه رخ داد در دیدار امام خامنه‌ای و بسیجیان. «مبارزه» را می‌گویم، «تمدید مبارزه» را. خمینی هم قبلا گفته بود که «تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستیم».

۰۲:۱۳ - سه شنبه ۱۳۹۳/۰۹/۱۱

عباس سلیمی نمین

نقطه، سر خط اول!

عباس سلیمی‌نمین

مذاکرات ایران و ۱+۵، و نتایج حاصل از آن از جهات مختلف قابل بحث و بررسی است و هر نوع نگاه تک بعدی به آن خطای برداشت صاحبانش را در پی خواهد داشت. قلیلی مذاکره چند جانبه با حضور نماینده آمریکا را نوعی عدول از دشمن‌شناسی انقلاب اسلامی و قلیل دیگری «شکست تابوی رابطه با آمریکا»تفسیر می‌کنند. این هر دو نگاه افراطی و تفریطی از فهم دقیق مدیریت کلان این صحنه فاصله فراوانی دارند. در حالی‌که امروز، ایران پرقدرت‌تر از هر زمان، آشکارا با عصاره سرمایه‌داری یعنی نژادپرستان حاکم شده بر فلسطین رویارو شده است و علاوه بر حمایت همه‌جانبه سیاسی، تسلیحات پیشرفته دفاعی در اختیار فلسطینیان قرار می‌دهد تا در برابر تجاوزات نژادپرستان دلیرانه مقاومت کنند، سخن از ساییدگی موضع ضداستکباری آن بسیار غیرمنصفانه و به دور از واقعیت است.

جمله تحلیل‌گران و صاحب‌نظران سیاسی بر این امر واقفند که رانده شدن صهیونیست‌ها از منطقه، شکست مسلم نفوذ و سلطه آمریکا و انگلیس بر جهان اسلام را در پی خواهد داشت. ایران تنها کشوری است که مفتخرانه از مظلومیت فلسطینیان حمایتی صادقانه می‌کند. پایداری تهران بر این موضع اصولی و عدول نکردن از آن، کشورهایی چون ترکیه و شیوخی چون حاکمان عربستان، قطر، امارات و … را که مخفیانه با صهیونیست‌ها حتی پیمان امنیتی بسته‌اند، در نزد افکار عمومی مسلمانان بی‌اعتبار و ارکان سیاست خارجی آمریکا در منطقه (اسرائیل و دولت‌های سست بنیاد به ظاهر اسلامی) را سخت متزلزل ساخته است. آیا این‌همه با دور شدن از دشمن‌شناسی دقیق بنیان‌گذار انقلاب اسلامی دست یافتنی بود؟ سابقه مذاکره چندجانبه با آمریکا در پیرامون موضوعات مشخص، خود گواه بارزی است که ایران قادر است با حفظ مرزبندی‌هایش از ابزار دیپلماسی به‌خوبی بهره گیرد؛ این در حالی است که معادلات منطقه حکایت از تشدید رویارویی ایران و آمریکا بر سر مولود نامشروع سرمایه‌داری نیز دارد. مزید بر آن همه شواهد و قرائن حاکی است این تقابل تا زمانی که یا بر اثر خشم ملت‌ها دولتمردان آمریکا مجبور به فاصله گرفتن از عصاره سرمایه‌داری شوند یا همراه آن سقوطی بی‌بازگشت را تجربه کنند، نه تنها ادامه می‌یابد بلکه ابعاد آن گسترش نیز خواهد یافت.

صرف‌نظر از این نوع اعوجاجات در نگاه به واقعیت‌ها، مذاکرات ۱+۵ دارای دستاوردهای جداگانه حاشیه‌ای و متنی بوده است. در دستاوردهای حاشیه‌ای، کنشگران همه عرصه‌ها در کشور دخیل بوده‌اند، اما دستاوردهای متنی منحصر به فعالیت تیم مذاکره کننده به طور اخص و دولت یازدهم به طور اعم بوده است. مصالح ملی حکم می‌کند که دستاوردهای حاشیه‌ای مذاکرات را به‌خوبی تبیین کنیم و در نقد نقاط قوت و کاستی‌های نتایج مستقیم مذاکرات از هر نوع اعمال سلیقه سیاسی و حزبی دوری ورزیم. مباحث هسته‌ای موضوعی است «ملی»، لذا نگریستن به آن از منظر معادلات داخلی زیان‌بار است و ما را از ترفندهای بدخواهان استقلال و توسعه ایران غافل خواهد ساخت. همه جریانات سیاسی کشور در این مقطع حساس موظفند با نقدی دلسوزانه بر توفیقات تیم مذاکره کننده بیفزایند و از ضعف‌ها بکاهند.

بدون شک ابهاماتی در داده‌ها به جامعه وجود دارد. شرط توفیق دولت یازدهم در این مأموریت خطیر، شفاف کردن یافته‌های اهل نظر است؛ چرا که سخنانی به دنبال تمدید زمان مذاکرات از منابع مختلف داخلی و خارجی از جمله از سوی آمریکایی‌ها دریافت می‌شود که نباید از نظر دور داشت. صرف‌نظر از این مورد باید دید با تغییرات بافت قدرت در آمریکا به چه میزان می‌توان بر توافقات نامکتوب و غیرمصوب کنگره اتکا کرد. ایران، بسیاری از فعالیت‌های هسته‌ای خود را می‌بایست تا زمان برداشتن گام‌های متقابل طرف آمریکایی با قوت ادامه دهد تا بتواند مسیر گام به گام را به خوبی بپیماید.

به نظر می‌رسد برای اثبات حسن نیت مبادلات امتیازها چندان متوازن نبوده است. نباید این‌گونه استدلال کرد که در صورت عدم پایبندی غرب به تعهدات خود- براساس توافقنامه ژنو- ایران می‌تواند به نقطه اول باز گردد. از آن‌جا که اقدامات حسن نیتی الزام آور نیست بعد از یکسال و نیم می‌توانیم به نقطه اول باز گردیم اما به اندازه طول دوره مذاکرات حامیان صهیونیست‌ها توانسته‌اند پیشرفت ایران را در این عرصه مهم «کُند» کنند. بنابراین اقداماتی چون نصب و راه‌اندازی سانتیفوزهای جدید، راه‌اندازی آب سنگین اراک و … باید با قوت از سر گرفته شود. تا در ازای هر گامی که از سوی طرف مقابل برداشته شد از موضع قدرت بیشتری گامی در این سو برداشته شود. در غیر این صورت این احتمال چندان دور از ذهن نخواهد بود که حتی بعد از مهلت تمدیدی به نقطه پایانی برسیم که نتیجه آن بازگشت به سر سطر اول باشد.

۰۴:۱۳ - دوشنبه ۱۳۹۳/۰۹/۱۰

توافق-هسته-ای-دولت-تدبیر-و-امید

هـــــــیچ!

یک‌سال از توافق ژنو گذشت؛ مذاکرات هسته‌ای برای لغو تحریم‌ها به نتیجه نرسید؛ توافق ژنو ۷ ماه دیگر تمدید شد…
هیچ!
جان کری: تحریم‌ها ماند و ایران نیز به تعهداتش عمل کرد

سید عابدین نورالدینی: توافق سیاسی هم تنها یک گمانه‌زنی بود. وین این بار نیز همانند ۴ ماه قبل آبستن یک خبر بزرگ نبود. شاید اگر در میان مذاکره‌کنندگان کسی به خرافات اعتقاد داشته باشد؛ پیشنهاد برگزاری مجدد مذاکرات در ژنو را مطرح کند. وین طلسم شده است. از ۳ آذر ۱۳۹۲ (۲۴ نوامبر ۲۰۱۳) تا روز گذشته دقیقا یک سال گذشت و ۱۰ دور مذاکره میان ایران و ۱+۵ در وین برگزار شد اما هر ۱۰ بار مذاکره منجر به گشایشی برای تحقق توافق جامع نشد. براساس توافق ژنو، گام نخست این توافق باید۶ ماه به طول می‌انجامید. ۴ ماه قبل این ۶ ماه به پایان رسید. اما طرفین که ۶ دور مذاکره را در وین انجام داده بودند؛ نتوانستند به توافق جامع برسند. نهایتا توافق ژنو با اضافه کردن تعهدات جدیدی برای ایران، ۴ ماه دیگر تمدید شد. در این ۴ ماه نیز ۴ دور مذاکره دیگر در وین انجام شد. البته در این میان مذاکراتی در نیویورک و مسقط هم برگزار شد اما در مجموع دیروز، ۳ آذر ۱۳۹۳ یعنی ۲۴ نوامبر ۲۰۱۳ که روز پایانی توافق ۴ ماهه بود؛ باز هم دود سفید از دودکش مذاکرات بیرون نیامد. باز هم مذاکرات برای رسیدن به توافق جامع به شکست انجامید و باز هم طرفین به توافق ژنو پناه بردند چون هیچکدام مایل به اعلام شکست مذاکرات نبودند. به گزارش «وطن امروز»، روز گذشته و پس از ۷ روز مذاکره میان نمایندگان دولت‌های ایران و ۱+۵، اختلافات اساسی باقی ماند و طرفین درنهایت توافق کردند توافق ژنو را باز هم و این بار ۷ ماه دیگر تمدید کنند. مهم‌ترین موضوع اختلافی میان طرفین، موضوع «لغو تحریم‌ها» بود. لغو تحریم‌ها هدف اصلی تیم روحانی برای انجام مذاکرات هسته‌ای بود. مجوز مذاکره تیم ایرانی با همتایان آمریکایی نیز برای تحقق همین هدف صادر شد. اما پس از ۱۴ ماه مذاکره و یک سال پس از توافق ژنو، همین موضوع یعنی درخواست ایران برای لغو تحریم‌ها از سوی آمریکایی‌ها با مخالفت روبه‌رو شد. جان کری این موضوع را در مسقط صراحتا به جواد ظریف گفت و در واقع مذاکرات از همانجا گره خورد. آمریکایی‌ها حاضر به لغو فوری تحریم‌ها پس از آغاز توافق جامع نیستند. اوباما هم روز یکشنبه ۲ آذر این موضع را اعلام کرد. او به‌ ای‌بی‌سی‌نیوز گفت آمریکایی‌ها درخواست ایران برای لغو فوری تحریم‌ها پس از آغاز توافق جامع را برآورده نمی‌کنند و آمریکا درباره این موضع خود مذاکره نمی‌کند. سرانجام نیز آمریکایی‌ها از این موضع خود عقب‌نشینی نکردند. عدم لغو تحریم‌ها یعنی بی‌نتیجه بودن تلاش برای لغو تحریم‌ها! یعنی شکست دوباره مذاکرات برای رسیدن به توافق جامع. ولی در هر صورت دیروز خبر شکست مذاکرات اعلام نشد و مدت زمان برای مذاکرات بر پایه توافق ژنو ۷ ماه و ۷ روز دیگر تمدید شد. اما براساس این توافق، طرفین باید تا ۱۰ اسفندماه امسال (اول مارس ۲۰۱۵) مذاکرات کارشناسی را ادامه داده و چارچوب یک توافق کلی را تثبیت کنند، پس از آن نیز ایران و ۱+۵ تا ۱۰ تیر سال آینده شمسی (اول جولای ۲۰۱۵) درباره جزئیات توافق جامع به نتیجه برسند. به عبارتی باز هم مذاکرات برای رسیدن به توافق جامع بدون نتیجه بود و باز هم یک بازه زمانی ۷ ماهه در نظر گرفته شد تا طرفین باز هم شانس خود را برای رسیدن به توافق جامع آزمایش کنند. قرار است در این ۷ ماه نیز همانند گام نخست توافق ژنو و توافق ۴ ماهه، ماهانه ۷۰۰ میلیون دلار از درآمدهای بلوکه شده ایران که ماحصل فروش نفت بوده، به ایران پرداخت شود.

چرا تمدید؟!
اگرچه روز یکشنبه بیشتر خبرگزاری‌های دنیا از احتمال یک توافق سیاسی میان ایران و ۱+۵ خبر دادند اما در نهایت باز هم این تمدید بود که مانع اعلام شکست مذاکرات شد. اما مذاکرات ایران و ۱+۵ درحالی براساس توافق ژنو ۷ ماه دیگر تمدید می‌شود که تیم مذاکره‌کننده ایران پیش‌تر صراحتا اعلام کرده بود تمدید مذاکرات در دستور کار ایران نیست. جواد ظریف پیش از این اعلام کرده بود که درباره تمدید مذاکرات، مذاکره هم نخواهد کرد و ضرورتی برای آن کار نخواهد بود. عباس عراقچی نیز بارها صراحتا از در دستور کار نبودن سناریوی تمدید مذاکرات گفت. با این حال مذاکرات تمدید شد. شاید این تصور وجود داشته باشد که این قبیل موضع‌گیری‌ها یک روال معمول دیپلماتیک است اما به نظر می‌رسد این بار حقیقتا در ایران نظرات کارشناسان با تمدید مذاکرات موافق نبوده است. براساس اخبار دریافتی «وطن امروز»، موافقت با تمدید مذاکرات، تصمیم دولت بوده است. اگرچه صراحتا مخالفت‌ها با تمدید مذاکرات به دولت اعلام شد اما به نظر می‌رسد دولت با تمدید مذاکرات، عملا مسؤولیت عواقب این اقدام را بر عهده گرفته است. هزینه‌های تمدید مذاکرات کاملا مشخص است و به نظر می‌رسد تصمیم‌گیری برای قبول تمدید مذاکرات، یک ریسک بزرگ بود. از سوی دیگر برخی رسانه‌ها نیز گزارش دادند سناریوی تمدید، با فشار آمریکایی‌ها مطرح شد. خبرگزاری‌ها گزارش دادند که در دیدار کری و ظریف، تمدید از سوی وزیر خارجه آمریکا مطرح شد. به هر حال آنچه واضح است اینکه هم تیم مذاکره‌کننده دولت ایران و هم تیم مذاکره‌کننده دولت اوباما بشدت با اعلام شکست مذاکرات مخالفند و به همین دلیل شاید تمدید تنها راه چاره طرفین برای تداوم مذاکرات باشد. مذاکراتی که به نظر می‌رسد روز به روز مسیر آن باریک‌تر می‌شود.

هزینه‌های تمدید
منتقدان نحوه رفتار تیم مذاکره‌کننده در مذاکرات هسته‌ای بارها انتقادات خود را مطرح کرده‌اند. درباره توافق ژنو بارها اعلام شد عدم رعایت توازن در این توافق ضعیف، قطعا برای ایران هزینه‌ساز خواهد شد. ایران در گام نخست توافق ژنو درباره توقف و عقبگرد برنامه هسته‌ای خود ۲۷ مورد تعهد داده و در مقابل ۱۱ تعهد از طرف مقابل گرفت. این تعهدات به هیچ عنوان هم‌وزن نبود و براساس اطلاع‌رسانی و آگاهی‌بخشی‌های رسانه‌های منتقد، طی یک سال گذشته افکار عمومی ایران در جریان این عدم توازن قرار گرفت به‌گونه‌ای که عموم مردم ایران می‌دانند ایران امتیازات بسیار بزرگی مانند از بین بردن اورانیوم ۲۰ درصد خود را به طرف آمریکایی داد اما در مقابل در ده‌ها نوبت و برخلاف توافق ژنو، تحریم‌ها بیشتر شد. متاسفانه در ماجرای آزادسازی دارایی‌ها نیز به مرور همه از کلاهبرداری آمریکایی‌ها باخبر شدند. آنها ماهانه ۷۰۰ میلیون دلار از دارایی‌های ایران را آزاد کردند اما اجازه ورود این مقدار ارز به خاک ایران را ندادند و تنها اجازه دادند در مواردی که آنها تایید می‌کنند، این مبالغ هزینه شود(!) موارد دیگری مانند تعهدات پتروشیمی و هواپیمایی نیز با انتقادات گسترده‌ای در داخل مواجه شد اما در کنار مباحث مادی، بزرگ‌ترین انتقاد دلسوزان، از بین رفتن حقوق هسته‌ای ایران مندرج در ماده ۴ ان‌پی‌تی بود. براساس توافق ژنو، بسیاری از حقوق ایران در ان‌پی‌تی، نادیده گرفته شده است و به عبارتی تعهدات ایران در توافق ژنو، جایگزین حقوق هسته‌ای ایران در ان‌پی‌تی شده بود. در مجموع، توافق ضعیف و هزینه‌ساز ژنو تنها با این توجیه تحمل شد که مقدمه‌ای برای تحقق هدف بزرگ‌تر یعنی «لغو تحریم‌ها» است. در ابتدا قرار بود توافق ژنو ۶ ماهه باشد اما با اضافه شدن ۳ تعهد جدید دیگر، ایران ۴ ماه دیگر نیز توافق ژنو را اجرا کرد. به عبارت دقیق‌تر، ایران ۴ ماه دیگر هم توافق ژنو را به جای ان‌پی‌تی به عنوان سند مشخص‌کننده مختصات فناوری هسته‌ای ایران پذیرفت. اکنون ۱۰ ماه از اجرای توافق ژنو گذشته است و طرف آمریکایی نیز به هدف خود که توقف برنامه هسته‌ای ایران است، تاحدودی رسیده است. این را باراک اوباما، روز یکشنبه هم گفت. او در گفت‌وگو با ای‌بی‌سی‌نیوز گفت خبر خوب آن است که توافق ژنو برنامه هسته‌ای ایران را متوقف کرده است و البته به کنایه هم گفت این روند ادامه خواهد داشت. اکنون توافق ژنو ۷ ماه دیگر نیز تمدید شده است بنابراین گام نخست توافق ژنو که قرار بود تنها ۶ ماه به طول بینجامد و به لغو تحریم‌ها منتهی شود؛ در عمل ۱۷ ماه و با اضافه شدن تعهدات جدید اجرا می‌شود و از همه مهم‌تر اینکه، تحریم‌ها هنوز دست نخورده است! اما یک نکته مهم در این میان آن است که آیا ایران برای تمدید ۷ماهه توافق ژنو، تعهدات جدید پذیرفته است؟ هنوز خبری درباره تعهدات جدید ایران در این ۷ ماه منتشر نشده اما آنچه مشخص است در ایران، در کنار تداوم وفاداری به تعهدات گام نخست توافق ژنو، تنها کاهش ذخایر اورانیوم ۵/۳ تا ۵ درصد است که می‌تواند به عنوان تعهد ایران در این ۷ ماه درنظر گرفته شده باشد. نگرانی‌های دیگری هم وجود دارد؛ مانند اینکه آیا تیم مذاکره‌کننده حفره‌های گام نخست توافق ژنو را برطرف کرده است؟ حالا که قرار است ۷ ماه دیگر برنامه هسته‌ای ایران متوقف و در برخی حوزه‌ها عقب نگه داشته شود، آیا چاره‌ای برای وارد کردن ماهانه ۷۰۰ میلیون دلار به درون خاک ایران شده است؟ آیا ضمانت‌های اجرایی لازم برای اجرای تعهدات طرف مقابل اخذ شده است یا همانند ۱۰ ماه گذشته باید بارها شاهد آزرده شدن روح توافق ژنو(!) بود؟ سوالات مهم دیگری نیز برای این تصمیم دولت مطرح است. به نظر می‌رسد این تصمیم، باز هم خسارت‌بار است و مهم‌تر از همه اینکه نمودار محاسباتی طرف مقابل درباره رفتار تیم ایرانی را تقویت می‌کند. به مرور این واقعیت در حال تثبیت است که «تمدید» یک سناریوی بسیار پرسود و منفعت برای طرف آمریکایی و شرکای آنها بویژه در سرزمین‌های اشغالی است. نکته مهم در این‌باره، ماهیت «تمدید» در عرف مذاکرات است. در روزهایی که آقای اوباما دوران افول خود را در آمریکا با شیب تند سپری می‌کند، تمدید ۷ ماهه مذاکرات آن هم بر مبنای توافق ژنو، یک پیروزی بزرگ برای او است. او توانسته ۷ ماه دیگر تعهدات سنگینی را در حوزه هسته‌ای ایران اعمال کند بدون آنکه تحریم‌ها لغو شود. این یک پیروزی بزرگ برای اوباماست. از سوی دیگر تشکیل کنگره جدید آمریکا با اکثریت جمهوریخواهان نیز دغدغه دیگری است که حصول توافق را در ۷ ماه آینده هم دشوار می‌کند.

المیادین: روسیه تحریم‌های یکجانبه علیه ایران را لغو می‌کند
یک منبع دیپلماتیک روسیه به المیادین گفت: مسکو آمادگی دارد تحریم‌ها را یکجانبه علیه ایران لغو کند و چین را به انجام این کار ترغیب خواهد کرد. به گزارش تسنیم، این منبع افزود: مسکو با توجه به همکاری آشکار ایران، حق کاهش تحریم‌ها علیه ایران را محفوظ می‌دارد.

تردید ندارم مذاکرات به توافق‌ نهایی منجر می‌شود
حجت‌الاسلام حسن روحانی، رئیس‌جمهور پس از پایان مذاکرات هفت روزه ایران با گروه ۱+۵ گفت: آنچه امروز توافق شده بر این مبناست که شرایط توافق ژنو برای چند ماه دیگر باقی بماند تا برای ادامه مذاکرات و رسیدن به توافق نهایی فرصت وجود داشته باشد. این چیزی است که مورد اتفاق همه است. به گزارش تسنیم، وی افزود: ملت ما در این مذاکرات موفق و پیروز بوده و به پیروزی نهایی خواهد رسید. هیچ تردیدی ندارم برای توفیق این راه. روحانی بیان کرد: هیچ راهی برای دنیا وجود ندارد جز مذاکره با ملت ایران و این مذاکره به توافق نهایی منجر خواهد شد؛ حالا امروز یا فردا به توافق خواهیم رسید. وی خاطرنشان کرد: در مذاکرات پشت‌پرده منطق‌ها به هم نزدیک می‌شود که اینجا پیشرفت‌های خوبی بوده است ولی در روی کاغذ آمدن و توافق قطعی، مقداری با هم فاصله داریم.

۲۳:۴۹ - دوشنبه ۱۳۹۳/۰۹/۳

  • صفحه 7 از 33
  • « بعدی
  • «
  • ...
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • ...
  • 20
  • 30
  • ...
  • »
  • قبلی »

قلم نوشت

  • هفتمین جشنواره وقف چشمه همیشه جاری
  • پوستر پویش بین المللی «نسل سلیمانی» رونمایی شد
  • هاشمی رفسنجانی: جوابی برای استدلال‌های رهبری نداریم
  • فراخوان دلنوشته‌ای برای «حاج قاسم» + لینک ثبت‌نام
  • واکنش رهبر انقلاب به روایت ناقص هاشمی از ادعای موافقت حضرت امام با مذاکره
  • طریقت هنر علیه “هنر کاباره” | بخش هفتم
  • طریقت هنر علیه “هنر کاباره” | بخش ششم
  • طریقت هنر علیه “هنر کاباره” | بخش پنجم
  • طریقت هنر علیه “هنر کاباره” | بخش چهارم
  • طریقت هنر علیه “هنر کاباره” | بخش سوم
  • طریقت هنر علیه “هنر کاباره” | بخش دوم
  • طریقت هنر علیه “هنر کاباره” | بخش اول
  • می پرسید چرا به عدالت نرسیدیم؟ جواب می دهیم!
  • چرا ناگزیریم به خیریه های مقامات مسئول حساس شویم؟!
  • اصولگرایی برابر با نظام و رهبری نیست
  • التهاب روانی جامعه، از آب خوزستان تا مائده هژبری
  • ۲۰۳۰؛ امضای مسئولین ساده اندیش، بر سند اسارت فرهنگی
  • مدعیان خط امام مردود مرداد!
  • انقلابی بمانیم تا انقلاب بماند
  • مجلس اقتصادمحور یا مجلس سیاست‌باز؟!
  • چرا اصلاح‌طلبان به غربی‌ها پیغام دادند که باید از مردم ایران انتقام گرفت؟
  • عقب‌نشینی‌های ضددیپلماتیک را پایانی هست؟
  • پیام ژئوپلتیک دیدار پوتین با رهبر انقلاب
  • چه‌کسی بود صدا زد سیمان؟
  • عقربه های نیویورکی
  • دیپلماسی هپروتی!
  • گام‌های راهبردی آمریکا برای نفوذ در ایران
  • برجام بالاتر از قانون نیست!
  • توطئه‌های سفارت خبیث
  • کاسبان واقعی تحریم!

ویدئو قلم

حسن رحیم پور ازغدی
بررسی ابعاد فرهنگی سند ۲۰۳۰ توسط رحیم پور ازغدی

تصویر روز

rehlat-emam
انتظار فرج از نیمه خرداد کشم
?? ?????? ?????...
از وضعتان مطلعم…

دسترسی سریع

  • صفحه اصلی
  • تبلیغات در بچه های قلم
  • همیاری
  • نقشه سایت
  • درباره ما
  • تماس با ما

خبرنامه

برای اطلاع از به روزرسانی‌ها و دیگر اخبار مرتبط با سایت، در خبرنامه اینترنتی ما عضو شوید.

سامانه پیامکی

جهت عضویت در سامانه پیام کوتاه بچه‌های قلم، عدد 22 را به شماره 30007227001212 ارسال نمایید.

كليه حقوق مادی و معنوی، متعلق به بچه های قلم می‌باشد.

  • صفحه اصلی
  • تبلیغات در بچه های قلم
  • همیاری
  • نقشه سایت
  • درباره ما
  • تماس با ما

[ بچه های قلم را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید ]