بایگانی اشک قلم - صفحه ۴۰ از ۴۷ - بچه های قلم

همسر جانباز

سلامتی ِ اون همسر ِ جانباز ِ موجی‌ای که بهش گفتن: چرا هر بار وایمیسی و از شوهرت کتک میخوری؟ گفت: اگر خودمو نندازم جلو، شروع می‌کنه خودش رو می‌زنه، آنقدر می‌زنه تا داغون شه، آخه موجیه دست خودش نیست… +

۱۴:۰۶ - دوشنبه ۱۳۹۰/۰۷/۱۸

آقای من! مرا یک «روز» بپذیر

یک سال بدون جمعه‌هایش می‌شود ۳۱۳ روز +

۱۲:۴۴ - شنبه ۱۳۹۰/۰۷/۱۶

یک شب که هزار شب نمی‌شه

گفت: یک شب که هزار شب نمی‌شه…! گفتم: اما یک شب می‌تونه هزار شب رو به باد بده…! +

۱۱:۰۰ - چهارشنبه ۱۳۹۰/۰۷/۱۳

ای شهید…

ای شهید… نمی‌دانم چون دوستت دارم در اوج می‌بینمت، یا چون در اوج می‌بینمت دوستت دارم؟ به قول حافظ؛ لطیفه‌ای است نهانی که عشق از آن برخاست. +

۱۲:۱۴ - دوشنبه ۱۳۹۰/۰۷/۱۱

خط تیره

معلم به خط فاصله می‌گفت "خط تیره". شاید او خوب می‌دانست، فاصله چه به روز آدم می‌آورد… السلام علیک یا ابا صالح المهدی ادرکنا…

۱۰:۳۵ - شنبه ۱۳۹۰/۰۷/۹

زنده‌ترین روزهای زندگی یک مرد، آن روزهایی است که در مبارزه می‌گذراند. زندگی در تقابل با مرگ است که خودش را نشان می‌دهد. اگر باز هم جنگی پیش بیاید که پای انقلاب اسلامی در میان باشد، ما حاضریم. (سید مرتضی آوینی)

۱۳:۵۳ - سه شنبه ۱۳۹۰/۰۷/۵

اگر شهید نباشد…

اگر شهید نباشد؛ خورشید طلوع نمی‌کند و زمستان سپری نمی‌شود. اگر شهید نباشد؛ چشمه‌های اشک می‌خشکد، قلب‌ها سنگ می‌شود و دیگر نمی‌شکند و سرنوشت انسان به شب تاریک شقاوت و زمستان سرد قساوت انتها می‌گیرد و امید صبح و انتظار بهار، در سراب یأس گم می‌شود. اگر شهید نباشد؛ یاد خورشید حق در غروب غرب […]

۱۲:۳۶ - دوشنبه ۱۳۹۰/۰۷/۴

صفحه 40 از 47
« بعدی
«
...
10
20
30
...
38
39
40
41
42
...
»
قبلی »

ویدئو قلم

بررسی ابعاد فرهنگی سند ۲۰۳۰ توسط رحیم پور ازغدی

تصویر روز

انتظار فرج از نیمه خرداد کشم

از وضعتان مطلعم…