یک فامیل داریم آن سر دنیا. آمده بود ایران. از مادرم سراغ چادر مشکی میگرفت. میخواست ببرد برای خواهر خانمش. مسیحی است و تا حالا چشمش به اینجاها نیفتاده. در عکسها دیدهبوده شاید؛ میخواسته از نزدیک هم ببیند. شاید بر سر بیندازد و در آرامشاش گم شود. روح زیبای درونش را لمس کند. حس زنانهاش […]
13:50 - پنجشنبه 1389/12/12